کد خبر : 4903
تاریخ انتشار : پنجشنبه 25 دی 1399 - 21:37
چاپ خبر دیدگاه‌ها برای حب دنیا و راهکار درمان آن /دنیا باب اسباب و مسببات بسته هستند

حب دنیا و راهکار درمان آن /دنیا باب اسباب و مسببات

آیت‌ الله توکل در دومین جلسه مبحث «دنیا دار عمل» به علت حب دنیا و راه درمان آن پرداختند و تذکراتی درباره استفاده از فرصت عمر بیان نمودند.

آیت‌ الله توکل در دومین جلسه مبحث «دنیا دار عمل» به علت حب دنیا و راه درمان آن پرداختند و توضیحاتی درباره دنیا باب اسباب و مسببات بیان نمودند.


حب دنیا و راهکار  درمان آن/دنیا باب اسباب و مسببات/گذر عمر آیت الله توکل

حب دنیا و راهکار درمان آن/دنیا باب اسباب و مسببات

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دست نوشته‌های معارفی امیرمحسن سلطان‌ احمدی (سلطان‌احمدی دات آی آر): آیت‌الله سید رحیم توکل از اساتید برجسته اخلاق شهر مقدس قم، شامگاه یکشنبه ۷ دی ماه ۱۳۹۹ در دومین جلسه مبحث «دنیا دار عمل» که به مناسبت ایام فاطمیه اول در هیئت فاطمیه قم برگزار شد، ایشان در ادامه جلسه قبل درباره “استفاده درست از سرمایه عمر و توبه” و همچنین درباره “دنیا باب اسباب و مسببات، حب دنیا و راه درمان آن” سخن گفتند و نکاتی درباره علت قساوت قلب و زیاد شدن گناهان بیان نمودند.

اینک در ادامه مشروح یاداشت‌های شخصی‌ام از بیانات ایشان، تقدیم شما معارف‌جویان عزیز می‌گردد، تا از این طریق شما نیز بهره‌مند از این جلسه شوید.

استفاده درست از لحظات عمر

در جلسه قبل گفته شد که تمام مقامات انسان به میزان عملکرد اعمال خود انسان است، و دنیای ما مدت عمر ما است که اگر عمر ما به اتمام برسد، دنیای ما به آخر رسیده است. در روایات به کرار فرمودند از عمر استفاده کنید و لحظه لحظه‌ی عمر را درست استفاده کنید؛ اگر این طور شد عمر با برکت می‌شود و اگر عمر با برکت شد درِ مقامات را برای افراد باز می‌کنند.

حضرت در خطبه ۲۳۰ نهج البلاغه نکاتی را به ما بیان کردند که توجه به این نکات برای ما کار ساز است. برخی از فقرات این خطبه را جلسه قبل عرض کردم. حضرت فرمودند: «فَاعْمَلُوا، وَ الْعَمَلُ یُرْفَعُ، وَ التَّوْبَهُ تَنْفَعُ» دنبال عمل بروید و کار کنید که دنیا جای عمل است، و همیشه در دنیا نیستید و الان که در دنیا هستید از عمرتان درست استفاده کنید. الان زمانی است که اعمال شما از دروازه‌های آسمان عبور می‌کند و در محضر الهی قرار میگیرد. الان زمانی است که توبه‌های شما برای شما نافع است و از شما می‌پذیرند.

باب توبه همیشه باز نیست!

خلاصه کلام این شد که توبه نافع است، اما زمان دارد و این طور نیست که هر‌گاه دلم خواست توبه کنم و میدان برای ما باز باشد!

الان که چشم‌ها در حجاب است و ظاهر را فقط می‌بینید و خیلی از دل‌ها تکان نمیخورد، اما لحظات آخر عمر پرده‌ها کنار می‌رود و آنچه در پنهان این عالم بود، ظاهر می‌شود و انسان در آن لحظات هم خودش و هم باطن خود و هم مسیر عمرش را می‌بیند، که در آن لحظات آخر که حجاب‌ها کنار رفت، آنجا متذکر توبه می‌شود ولی اگر به این حال برود آن طرف مشکل دارد. در روایات متعدد فرمودند در این لحظه باب توبه مسدود می‌شود و توبه را از شما نمی‌پذیرند.

اما فرمودند: «وَ التَّوْبَهُ تَنْفَعُ» الان که باب توبه باز است و برای شما هم نفع دارد توبه کنید و از شما هم می‌ پذیرند. در روایات با تعابیر مختلف بیان کردند که تا ملک الموت رویت نشده باب توبه باز است، تا اوضاع آخر مشهود نشده باب توبه باز است. اینها همه پیام دارد به این معنا که اگر ملک الموت رویت شد در را می‌بندند و همچینین اگر آثار آخرت مشهود شد در را می‌بندند و دیگر توبه اثری ندارد.

دو علت غرق شدن فرعون در دریا

فرعون زمانی که دید این آب‌ها دارد بهم می‌آید، فهمید لحظات آخر عمر است، در این لحظات به حضرت موسی(ع) گفت: ایمان آوردم! راوی از امام رضا(ع) سوال می‌کند «قُلْتُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیهِ اَلسَّلاَمُ: لِأَی عِلَّهٍ غَرَّقَ اَللَّهُ فِرْعَوْنَ وَ قَدْ آمَنَ بِهِ؟»[۱] خدا چرا فرعون را غرق کرد در حالی که به خدا ایمان آورد؟ حضرت فرمودند: «قَالَ: لِأَنَّهُ آمَنَ عِنْدَ رُؤْیهِ اَلْبَأْسِ» فرعون زمانی ایمان آورد که آثار آخرت برای او مشهود شد، در این لحظه باب توبه کار نمیکند و باید قبل از رویت توبه می‌کرد و ایمان می‌آورد. بنابراین توبه بعد از رویت قبول نمی‌شود.

و علت دیگر این بود، که وقتی آب بالا آمد و فرعون در آستانه‌ی غرق شدن بود، دست به دامن حضرت موسی(ع) بلند کرد و از حضرت موسی(ع) کمک خواست ولی از خدا کمک نخواست!

خدا به حضرت موسی(ع) وحی نمود که تو فرعون را نجات ندادی! چون تو او را خلق نکردی و او بنده تو نبود ولی از امت تو بود؛ در همان حال اگر فرعون دست به دامن من بلند می‌کرد، من نجاتش می‌دادم. هر چند آنچه حضرت موسی(ع) انجام داد وظیفه ایشان و اراده خدا بود، اما این جمله که خداوند فرمودند: اگر فرعون دست به دامن من بلند می‌کرد من نجاتش می‌دادم، به این معنا است که یک فرصت دیگری به او می‌دادم.

به این نکته دقت شود؛ انبیا مظهر کرامت خدا هستند و به معنای واقعی کلمه کریم  رئوف هستند، اما خداوند عالم اکرم الاکرمین، ارحم الرحمین، اجود الاجودین است و کرامت اهل بیت(ع) و انبیا شعاع کرامت حق است. بنابراین هر مهربانی مهربان‌تر از او خداوند عالم است .

پس این دو علتی بود که خداوند توبه فرعون را نپذیرفت؛ چون توبه‌اش بعد از بسته شدن باب توبه بوده است.

ثروتی که باعث فتنه شد

مشابه آن برای قارون هم آمده است. خداوند بعضی‌ها را زیبا خلق می‌کند، اما برای عده‌ای زیبایی فتنه می‌شود و به گناه می‌افتند. یا خدا به برخی ثروت و قدرت می‌دهد، اما این داده‌ها باب عنایت خدا است که اگر به راه مصرف شود برکت در آن است، ولی اگر بیراه مصرف شود نکبت می‌آورد.

حالا خدا به هارون خیلی ثروت داد که افراد زمان قارون به او غبطه می‌خوردند، این همه ثروت داشت که که کلید صندوق‌هایش را مردان با قدرت بلند میکردند.

با این پول خیلی کارهای می‌توانست انجام دهد، اما به مسیر منفی رفت و به زن هرزه‌ای پول می‌داد و می‌گفت برو به حضرت موسی(ع) تهمت بزن! تا اینکه عاقبت در زمین فرو رفت.

تا فرصت دارید دست به دعا و توبه بردارید

در ادامه این خطبه حضرت می‌فرماید: «وَ الدُّعَاءُ یُسْمَعُ» الان اگر دست به دعا بردارید به شما جواب می‌دهند، الان با خدا صحبت کردن درش باز است پس با خدا صحبت کنید، هر چه دل تنگت می‌خواهد الان بگویید و در باز است. و اینکه دعا الان شنیده می‌شود همیشگی نیست و یک زمانی دهان‌های شما را مهر می‌زنند و نمیتوانید صحبت کنید، و جای زبان خاک گور در دهان شما قرار گرفته است. پس الان که زمان دعا کردن است و امکان دعا کردن وجود دارد، با خدا صحبت کنید و از خدا عذرخواهی کنید و بگویید من بد کردم و راه را عوضی رفتم.

در جهنم وقتی عذاب به جان مجرمان می‌افتد و صدایشان در می‌آید، می‌خواهند با خدا صحبت کنند که خدایا ما اشتباه کردیم اما تا با خدا صحبت می‌کنند،  خدا به آنها میگوید: در دنیا دهانتان باز بود و بیش از۷۰ – ۶۰ سال  به انتظار بودم که یک بار صدایم بزنید، ولی صدایم نزدید! صد بار در جوابتان لبیک گفتم به این امید که یک بار بگویید یا رب، اما الان دیگر کار تمام شد. پس بدانید تا در دنیا هستید در دعا و توبه به روی شما باز است ولی یک روز این در بسته می شود.  

در قرآن تعبیر عجیب و بسیار سنگینی آمده و می‌فرماید: «هَذَا یوْمُ لَا ینْطِقُونَ؛ وَلَا یؤْذَنُ لَهُمْ فَیعْتَذِرُونَ»[۲] زمانی به کسی اجازه صحبت نمیدهند که بخواهد عذرخواهی کند. و اصلا کسی صحبت نمیکند. زمانی که میدان داشتید دیگر تمام شد و دیگر به شما میدان نمیدهند.

پس مواظب باشید که در دنیا دنبال عمل بروید و باب توبه الان برای شما باز است و حرف‌ها و دعاهای شما را الان می‌شنوند و به شما جواب می‌دهند. پس تا فرصت دارید به این سمت بروید که این توصیه‌های حضرت علی(ع) در این خطبه است.

به یک چشم به هم زدن عمر تمام شده است

چشم باز و بسته کنید عمر تمام شده است. در ادامه حضرت می‌فرماید: «وَ الْحَالُ هَادِئَهٌ، وَ الْأَقْلَامُ جَارِیَهٌ» این خطاب به ما‌ است که دنبال عمل بروید و بدانید باب توبه الان باز است و صدایتان را می‌شنوند و دعایتان بالا می‌رود اما غفلت کنید و چشم به هم بگذارید فرصت عمرتان تمام شده است.

توصیه به تفکر قبل از خواب درباره گذر عمر

امشب از همه شما عزیزان درخواست می‌کنم که منزل تشریف بردید و شام نوش جان کردید، قبل از خوابتان نیم ساعت در رختخواب بنشینید، یا همان درازکش که در رختخواب هستید، نیم دقیقه فکر کنید که زمانی شما نیم سالتان بود و الان ۵۰ سالتان شده است!

بعد بنگرید این ۵۰ سال کی و چگونه آمد و رفت؟! یک لحظه تأمل کنید و بیندیشید که به یک چشم باز ۵۰ سال رفت، پس به یک باز و بسته رو به قبله شده‌اید و به این سرعت عمر دارد می‌رود .

گاهی انسان می‌بیند، یک ابری آن سوی افق است و چند لحظه بعد می‌بینید این ابر بالای سرش است و چند لحظه بعد می‌بینید این ابر از بالای سرش هم عبور کرد و با این سرعت در افق پایین رفت. عمر هم اینچنین است.

ثبت عملی که به واسطه کار شما انجام شد!

بدانید که الان قدم‌ها جاری است که حضرت فرمودند: «وَ الْأَقْلَامُ جَارِیَهٌ» وقتی قدم‌ها جاری شد، مثبت و منفی همه‌ی اعمال شما را می‌نویسند. قرآن هم می‌فرماید: «إِنَّا نَحْنُ نُحْیی الْمَوْتَىٰ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ»[۳] ما مرده‌ها را زنده می‌کنیم و همه‌ی اعمال آنها را یاداشت می‌کنیم، که چکار خودت کردی و چکار بعد از تو به خاطر تو انجام شد!

حالا یک عده را هدایت کردید و این برکات از آن‌ها صادر شد و در مقابل شاید یک عده را گمراه کردید و آن‌ها منحرف شدند، اینها را هم به حساب شما می‌نویسند و ثبت می‌کنند!

برای همین قیامت فرد را می‌آورند و کوهی از اعمال را او می‌بیند و می‌گویند: اینها اعمال تو است و او می‌گوید: من نکردم! باز در جوابش می‌گویند: درست است که تو انجام ندادی اما چون باعث و بانی آن تو بودی پای تو هم نوشته‌اند.

پس هر عملی از انسان به ظهور رسیده از او است، چون باعث و منشای آن است و در تمام آن‌ها شریک است. حالا مثبت یا منفی فرقی ندارد هر دو را برای او می‌نویسند.

در سوره جاثیه خداوند می‌فرماید: «هَٰذَا کِتَابُنَا ینْطِقُ عَلَیکُمْ بِالْحَقِّ ۚ إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[۴] این پرونده‌ای است که به حق در آن ثبت شده است و تمام کارهایتان در آن ثبت شده است. چشم‌ها کجا را دید؟ زبان چه گفت؟ گوش چه شنید؟ دست چکار کرد؟ پاها کجا رفت؟ به چه کسی محبت یا بغض کردید؟ اینها را ثبت کردند.

بینی و بین الله تا اینجای عمر اگر  پرونده را بیاورند و آنچه از اعمال که در پرونده ثبت شده است را جلوی ما بگذارند و بگویند: آن را بخوانید و ببینید چکار کردید، آیا با خواندن آن حالت شادی در ما ظاهر می‌شود یا سر‌ها می‌افتد و عرق شرم جاری می‌شود؟! باید اینجا کار را درست کنید، اینجا یک آه را خدا می‌خرد، اما بعد از مرگ خون هم بگریید احدی اعتنا نمیکند و تمام شده است.

تا زنده اید دنبال عمر بدوید

در ادامه حضرت می‌فرمایند: «وَ بَادِرُوا بِالْأَعْمَالِ، عُمُراً نَاکِساً» دنبال عمل بدوید که شمارش معکوس عمر شروع شده است که چیزی دیگر نمانده تمام شود. کار‌ها را انجام بدهید، هم نکرده‌ها را درست کنید و هم کرده‌های بد را اصلاح کنید. اگر اوضاع این است و پرونده این است در یک کلام وا مصیبتا!

آنچنان دقیق برخورد می‌کنند که در سوره مجادله خداوند می‌فرماید: «یوْمَ یبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعًا فَینَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا ۚ أَحْصَاهُ اللَّهُ وَنَسُوهُ»[۵] خدا همه را جمع کرده و همه اعمالشان را بر آنها عرضه می‌کند، اعمالی که حتی خودشان به یادشان نبود.

قبل از بیماری و زمین گیر شدن و مرگ به فکر باشید

در ادامه حضرت می‌فرماید: «أَوْ مَرَضاً حَابِساً» قبل از اینکه بیماری شما را زمین گیر کند و محبوس شوید و نتوانید کاری انجام بدهید، به فکر باشید. در صورتی که به یک عده بدهکارید، غیبت کردید، تهمت زدید، دلهایی را به درد آوردید و باید از آنها حلالیت بگیرید، پس قبل از اینکه مریض و زمین گیر شوید، بروید و حلالیت بگیرید و گرنه معلوم نیست فردا باشید یا نباشید.

بعد هم حضرت می‌فرمایند: «أَوْ مَوْتاً خَالِسا» قبل از اینکه مرگ ما را بگیرد و ببرد، کار خودتان را انجام دهید.

تا اینجای این خطبه، خلاصه کلام اینکه کل مقامات به عمل است، عمل در دار دنیا است، دنیای ما عمر ما است، تا عمر باقی است میدان و باب عمل باز است، در این عمر زمانی بسته می‌شود و هر لحظه ممکن است این در بسته شود و مرگ فرا برسد، پس تا در باز است کارتان را انجام دهید.

دنیا باب اسباب و مسببات چه بدانید و چه ندانید 

حالا حضرت در همین خطبه می‌خواهد جملات بعدی را بیان کنند که ابتدا توضیحی قبل از ورود به فراز بعدی خطبه عرض کنم.

خداوند دنیا را دار عمل قرار داد و در کنار آن دنیا باب اسباب و مسببات است و همه چیز علتی در آن است؛ چه علت را بدانید و ندانید، علت کارش را می‌کند و اگر علت را هم بدانید، باز آن حادثه عوض نمیشود. مثلاً من ندانم این جام زهر است بنوشم، زهر در جان من کارگر است و کارش را می‌کند و برعکس اگر علت را بدانم، نیز چنین است.

علل و علامت قساوت دل و نشانه آن

در روایات فرازهایی جداجدا درباره همین اسباب و مسببات ذکر شده است و بعضی روایات نیز با هم ذکر شده است، به اجمال بگویم که آمده است: «مِنْ عَلاَمَاتِ اَلشَّقَاءِ جُمُودُ اَلْعَینِ وَ قَسْوَهُ اَلْقَلْبِ» مثلاً در باب اسباب و مسببات در روایات دارد که از علامت شقاوت این است که چشم‌ها اشکبار نیست و خشک است.

خوب این خشکی علت دارد، که یک علت آن این است که دل‌ها به شقاوت آمده که چشم خشک شده است و در نقل دیگر حالا چرا چشم‌ها خشک می‌شود؟ چون دلها قسی شده است و قساوت در دلها آمد است و باعث شده چشم خشک شود.

حالا چرا دل قساوت می‌گیرد؟ به خاطر اینکه زیاد گناه کرده است، پس ظلمات گناه و تعفن آن باعث ظلمانی و متعفن شدن دل شده است و دل قساوت پیدا کرده است. پس علت قساوت دل، گناهان زیاد است.

علت زیاد شدن گناه

حالا چرا گناه زیاد شده است؟ به خاطر اینکه آرزوها زیاد شده است! وقتی آرزوها زیاد شد، فرد از راه حلال نمی تواند به آن برسد، پس دست به حرام می زدند و از راه حرام می‌خواهد به این آرزوها برسد.  مثلاً در منزل می تواند با یک میز و صندلی و مبلمان ساده و معمولی به سر کرد، اما می‌رود یک مبلمان ده میلیونی آن هم قسطی می‌خرد! حالا موقع قسط هم پول ندارد که قسط آن را بدهد، پس دستش به حرام باز می‌شود.

در حد توان خود گام بردارید

بنابراین وقتی کثرت آمال و آرزوها جلو آمد، آدم  به ناچار به سمت گناه می‌رود. پس به اندازه دهان لقمه بگیرید و به اندازه گلیم خود پا را دراز کنید که اگر لقمه سنگین‌تر شد، گلو گیر می‌شود و در آن می‌مانید.

ضمناً اسلام نمیگوید خانه راحت نداشته باشد و خوب نخورد! اما اسلام یک حرف دارد و می‌گوید به توان خود نگاه کنید و به توان خود گام بردارید ولی گام بالاتر نگیرید. اکثر افرادی که پول کم می‌آورند و مشکل پیدا می کنند، به خاطر این است که گام بزرگ برداشتند و خود و خانواده را گرفتار کردند.

چرا آرزوها طولانی شده است؟

حالا یک سوال، چرا آرزوها این قدر طولانی می‌شود؟ چون مرگ را فراموش کردید، آرزوها زیاد شد، «وَ نِسیانُ المَوتِ مِن کِثرَهِ الآمالِ». مثلاً من نگاه می‌کنم میبینم سن من به این مقدار است و متعارف آن تا فلان سال است و این محدوده‌ی عمر طبیعی من است، حالا وقتی نگاه به محدوده عمر انداختم آرزوها را طبق این مدت متعارف تنظیم می‌کنم.

و جمله پایانی این که «وَ کِثرَهِ الآمالِ مِن حُبِّ الدّنیا» حالا یک وقت دنیا برای فرد زیبا می شود و او گرفتار حب دنیا می گردد، که این زیبا شدن دنیا و حب دنیا باعث فراموش شدن مرگ می شود. مرگ فراموش شد، آرزوها زیاد می شود؛ آرزوها زیاد شد، گناه زیاد می‌شود؛ گناه زیاد شد دل قسی می‌شود و وقتی دل قسی شد اینجا چشم می‌خشکد و آثار شقاوت بوجود می‌آید.

مراد از حب دنیا

مراد از حب دنیا تعلق و وابستگی به دنیا و اسیر دنیا شدن است و گرنه من مالم را دوست دارم و اینها ابزار راحتی من است، این حب دنیا نیست. حب دنیا به معنی اسیر دنیا شدن است. آن کسی که اسیر شکم است حب دنیا دارد چون به هر نحوی شده می خواهد شکمش را سیر کند، حتی به حرام هم شده خود را سیر می‌کند.

جوان است و دنبال شهوات جنسی است؛ خوب شهوات جنسی در این سن طبیعی است که این جوان غریزه دارد و اگر این غریزه را نداشته باشد، مریض است. حالا یک موضوع غریزه است و موضوع دیگر اسیر شهوت شدن است، آن کسی که اسیر شهوت است را حب دنیا می‌گویند، چون این فرد دیگر اسیر شهوت شده و دنبال هر نگاه حرامی و شهوت حرامی هم می رود.  

 

راهکار محدود کردن و درمان حب دنیا

حالا این حب دنیا را چگونه محدود کنیم؟ در روایت راهکار آن آمده است و یک عنوان‌زده اند که عنوان مقابل حب دنیا،عنوان زُهد است. او می‌خواهد بلند پروازی کند اما زهد جلوی آن را می‌گیرد.

زُهد معنایش چیست؟ که قرآن می‌فرماید: «لِکَیلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ»[۶] یعنی آنچه را از دست دادید ناراحت نباشید و آنچه به دستتان رسید هم زیاد شادی نکنید!

مثلاً ده میلیون در این وضعیت اقتصادی به شما رسیده است، به خاطر این پول یشادی نکنید! چون شادی این ده میلیون که به تو رسیده به تو بند است اما تو به چه چیز ‌بندی؟! پس خیلی شادی نکنید که این قدر پول دارم که می‌شود با آن خیلی کار انجام داد.

بنابراین خوشحالی غیر متعارف  که در آن خدا را فراموش کنید خوب نیست. و مراد شادی مستانه و غفلت‌انگیز است که خوب نیست و ضد زهد است.

برکت و ثمرات زهد

و این زهد اگر بیاید برکات زیادی دارد که برکت آن این است که حضرت فرمودند هرعبدی در دنیا اگر زهد انتخاب کند، چند برکت نصیب او می‌شود.

اولین برکت زهد این است که حضرت فرمود: «أَثْبَتَ اَللَّهُ اَلْحِکْمَهَ فِی قَلْبِهِ» خدا به او حکمت را در جان او تثیبت می‌کند. نگفته که اعطا می‌شود یا داده می‌شود، بلکه گفته در جان او حکمت را تثبیت می‌کند.

بعد می فرماید: «وَ أَنْطَقَ بِهَا لِسَانَهُ» زبان او را به حکمت باز می‌کند که هر چه می‌گوید حکیمانه است. «وَ بَصَّرَهُ عُیوبَ اَلدُّنْیا دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا» چشمان او را به درد و درمان دنیا باز می‌کنند که نلغزد. «وَ أَخْرَجَهُ مِنَ اَلدُّنْیا سَالِماً إِلَى دَارِ اَلسَّلاَمِ» به دنیا آگاه می‌شود و سالم از دنیا به بهشت می‌رود.[۷]

 پس اگر حب دنیا راس گناهان است، اما اگر زهد درمقابل آن بیاید این برکات نصیب انسان می شود.

از کجا بدانیم زاهد هستیم؟ / علامت زهد در خطبه ۲۳۰ نهج البلاغه

حالا از کجا بدانیم زاهد هستیم؟ در خطبه ۲۳۰ حضرت صفات زاهدین را بیان می‌کند و می‌فرماید: «کَانُوا قَوْماً مِنْ أَهْلِ الدُّنْیا وَ لَیسُوا مِنْ أَهْلِهَا»[۸] در اینجا جان کلام را امام علی(ع) میگویند که افراد زاهد افرادی هستند که از اهل دنیا ولی اهل دنیا و دنیا‌زده نیستند! در دنیا هستند ولی دنیا‌زده نیستند.

امام امت به بعضی‌ها تأکید دارند که از سیاست با خبر شوید اما سیاسی بازی نکنید که اگر بی‌خبر بمانید راه را گم می‌کنید. افراد زاهد هم در دنیا هستند اما اهل دنیا نیستند.

اهل دنیا غافل هستنند اما زاهدان متوجه خدا هستند، اهل دنیا اهل عبادت نیستند اما زاهدان عاشق عبادت هستند، اهل دنیا وقت شب همه در خواب هستند اما زاهدان در دل شب بیدار و با خدا صحبت می‌کنند.

حکایت سلطان محمود غزنوی با ایاز و گذر از حمام

سلطان محمود غزنوی غلامی به نام ایاز داشته که شب‌ها لباس معمولی می پوشیدند و بین مردم می رفتند تا از مشکلات آنها با خبر شوند. یک شب که بیرون رفته بودند در مسیر یک حمامی بود که زیر زمین بود و سقف حمام کف خیابان بود و این حمام خراب شده بود و از بالا میشد داخل حمام را دید.

سلطان دید که یک پیرزن و پیرمرد در حمام نشسته اند و چراغشان هم یک شمع است و دارند در یک ظرف شکسته غذا می‌خورند، سلطان یک نگاهی به آن‌ها کرد و دید که مرد به زن گفت: خانم آیا خدا از تو زیباتر هم آفرید؟! سلطان خنده‌اش گرفت که چه می‌گویند!

ایاز بلندتر خندید و سلطان گفت: چرا اینجور خندیدی؟ ایاز گفت: من به تو که سلطان هستی می‌خندم! چون افرادی هستند که دل شب می‌شود آنها بلند می‌شوند، وضو میگیرند و وقتی تکبیر می‌گویند و در نماز هستند، چنان لذتی از این نماز می‌برند که به تو و تاج و تخت تو پوز خند می‌زنند!

شاعر (ابوسعید ابوالخیر) هم گفته است: شب خیز که عاشقان به شب راز کنند.

شب خیز که عاشقان به شب راز کنند

گرد در و بام دوست پرواز کنند
هر جا که دری بود به شب بربندند

الا در عاشقان که شب باز کنند

بیگانگان با شب و عاشقان مناجات در شب

بنابراین یک عده با شب بیگانه هستند و یک عده هم اگر شب خواب بمانند و صبح بیدار شوند و متوجه شوند که شب خواب مانده‌اند، تا رسیدن شب بعدی گیج و ناراحت هستند، که چرا شبی از من گذشت و من بی‌خبر بودم!

خیلی‌ها شب دارند، اما شب است ولی یک عده شب دارند اما این شب برای آن‌ها پرواز است. افراد زاهد هم شب دارند در دنیا هستند اما اهل دنیا نیستند، پس خوش به حال کسی که در جمع این چنینی باشد ولی دلش جای دیگری با خدا است.

پدیدآورنده:

به کوشش: امیرمحسن سلطان احمدی

www.soltanahmadi.ir

پی‌نوشت‌ها:
———————

[۱] . کلیات حدیث قدسی، جلد۱، صفحه۱۳۱: وَ عَنْ عَبْدِ اَلْوَاحِدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ اَلنَّیسَابُورِی اَلْعَطَّارِ قَالَ: حَدَّثَنِی عَلِی بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیبَهَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَیمَانَ اَلنَّیسَابُورِی قَالَ: حَدَّثَنِی إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْهَمْدَانِی قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیهِ اَلسَّلاَمُ: لِأَی عِلَّهٍ غَرَّقَ اَللَّهُ فِرْعَوْنَ وَ قَدْ آمَنَ بِهِ؟ قَالَ: لِأَنَّهُ آمَنَ عِنْدَ رُؤْیهِ اَلْبَأْسِ، وَ هُوَ غَیرُ مَقْبُولٍ – إِلَى أَنْ قَالَ: – وَ لِعِلَّهٍ أُخْرَى غَرَّقَ اَللَّهُ فِرْعَوْنَ، وَ هِی أَنَّهُ اِسْتَغَاثَ بِمُوسَى حِینَ أَدْرَکَهُ اَلْغَرَقُ وَ لَمْ یسْتَغِثْ بِاللَّهِ، فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَى مُوسَى، یا مُوسَى، إِنَّکَ مَا أَغَثْتَ فِرْعَوْنَ لِأَنَّکَ لَمْ تَخْلُقْهُ، وَ لَوِ اِسْتَغَاثَ بیلَأَغَثْتُهُ. و از عبد الواحد بن محمد بن عبدوس نیشابورى عطار از على بن محمد بن قتیبه از حمدان بن سلیمان نیشابورى از ابراهیم بن محمد همدانى، نقل کرده که گفت: من به امام رضا علیه السلام عرض کردم: چرا خداوند فرعون را غرق کرد، در حالى که فرعون ایمان آورده بود؟ حضرت فرمود: بواسطه این که فرعون پس از مشاهده سختى اوضاع ایمان آورد، ایمان در این حال قبول نیست. بعد هم حضرت فرمود: غرق فرعون علت دیگرى هم داشت و آن این بود که فرعون هنگام غرق شدن از موسى کمک خواست نه از خداوند. پس خداوند به موسى وحى فرمود: اى موسى، تو نمى‌توانى به او کمک کنى. چون تو او را خلق نکردى ولى اگر فرعون از من یارى مى‌خواست من او را نجات مى‌دادم.

[۲] .  آیات ۳۵ و ۳۶ سوره مرسلات: این روزى است که دم نمى‏ زنند؛ و رخصت نمى‏ یابند تا پوزش خواهند.

[۳] . آیه ۱۲ سوره یس: ما مردگان را باز زنده می‌گردانیم و کردار گذشته و آثار وجودی آینده‌شان همه را ثبت خواهیم کرد.

[۴] . آیه ۲۹ جاثیه: این کتاب ضبط ما به حق بر شما سخن می‌گوید، که ما هر چه می‌کرده‌اید همه را درست می‌نگاشتیم.

[۵] . آیه ۶ سوره مجادله: در آن روز که خداوند همه آن‌ها را برمی‌انگیزد و از اعمالی که انجام دادند با خبر می‌سازد، اعمالی که خداوند حساب آن را نگه داشته و آن‌ها فراموشش کردند.

[۶] . آیه ۲۳ سوره حدید: تا بر آنچه از دستتان مى‌رود اندوهگین نباشید و بدانچه به دستتان مى‌آید شادمانى نکنید.

[۷] . الکافی جلد دوم، کتاب ایمان و الکفر: مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ اَلْهَیثَمِ بْنِ وَاقِدٍ اَلْحَرِیرِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مَنْ زَهِدَ فِی اَلدُّنْیا أَثْبَتَ اَللَّهُ اَلْحِکْمَهَ فِی قَلْبِهِ وَ أَنْطَقَ بِهَا لِسَانَهُ وَ بَصَّرَهُ عُیوبَ اَلدُّنْیا دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا وَ أَخْرَجَهُ مِنَ اَلدُّنْیا سَالِماً إِلَى دَارِ اَلسَّلاَمِ . امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر که نسبت به دنیا زاهد و بى‌رغبت باشد، خدا حکمت را در دلش بر جا دارد و زبانش را بدان گویا کند و او را به عیبهاى دنیا بینا سازد و درد و درمان آن را به او بفهماند و از دنیا درستش بیرون برد و به بهشت دار السلامش در آورد.

[۸] . فرازی از خطبه ۲۳۰ نهج البلاغه: قومى بودند به ظاهر از مردم دنیا و حال آنکه، اهل دنیا نبودند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.

درس اخلاق زیارت نیابتی درس اخلاق
logo-samandehi
error: حق تألیف را رعایت کنید