انواع روح در انسان و برترین آنها / اثر محسوس ایمان
آیتالله جاودان در این جلسه قیامت را روز پذیرش اعمال واقعی دانستند و در ادامه به انواع روح در انسان اشاره، و اثر محسوس ایمان را بیان کردند.
آیتالله جاودان در این جلسه قیامت را روز پذیرش اعمال واقعی دانستند و در ادامه به انواع روح در انسان اشاره، و اثر محسوس ایمان را بیان کردند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دست نوشتههای معارفی امیرمحسن سلطان احمدی (سلطاناحمدی دات آی آر): جلسه هفتگی درس اخلاق حضرت استاد آیت الله حاج شیخ محمدعلی جاودان(حفظهالله) چهارشنبه ۲۵ تیرماه ۱۳۹۹ به صورت مجازی در حسینه نورانی مرحوم شیخ مرتضی زاهد(ره) برگزار شد.
آیتالله جاودان در این جلسه با اشاره به آیه ۱۲۲ سوره انعام به انواع روح در انسان اشاره نمودند و اثر محسوس ایمان را بیان کردند. در ادامه مشروح بیانات ایشان به شرح زیر تقدیم شما معارفجویان عزیز میگردد.
قیامت روز واقعیت و پذیرش عمل واقعی نه حرفهای تو خالی
قیامت روز واقعیت است و یک ذره غیر واقعیت آنجا راه ندارد. متاسفانه ما در این دنیا هر چه میگوییم و انجام میدهیم از واقعیت بهرهمند نیست. مثلاً حرفهای خوب میزنیم و بلد هستیم از روی قرآن و کلمات بزرگان حرفهای خوب بزنیم، آن هم فقط حرف خوب میزنیم که اگر این حرفها به واقعیت تبدیل نشود، آنجا اصلاً جا برای این غیر واقعیتها نیست و همه را در این دنیا میگذارید و میروید.
واقعیت آن چیزی است که وزن و سنگینی و اثرش را میفهمد. نه اینکه فقط یک حرف خوبیزده باشید ولی عمل به آن نکرده باشید. این آیهای که شاید صد بار در جلسات مکرر عرض کردم که خداوند میفرماید: «أَوَمَنْ کَانَ مَیتًا فَأَحْیینَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا ۚ»،
آیا کسی که [از نظر عقلی و روحی] مرده بود و ما او را [به وسیله هدایت و ایمان] زنده کردیم، و برای وی نوری قرار دادیم تا در پرتو آن در میان مردم [به درستی و سلامت] حرکت کند، مانند کسی است که در تاریکیها [یِ جهل و گمراهی] است و از آن بیرون شدنی نیست؟! (آیه ۱۲۲ سوره انعام).
همه انسانها دارای روح نباتی و حیوانی
آدمیزاد از همان ابتدای تولدش مانند نباتات دارای روح نباتی است؛ روح اثر خودش را نشان میدهد وآدم روزی یک سلول است و روزی میلیونها سلول میشود و رشد کرده است. و همان قدرت رشدی که در نبات است در انسان نیز وجود دارد.
بعد از روح نباتی انسان روح حیوانی هم دارد که این روح حیوانی یک تواناییهای بیشتری به انسان میدهد و انسان جا به جا میشود و اراده پیدا میکند و بر اساس این اراده تغییر مکان هم میتواند بدهد، و کارهایی بر اساس این روح و قدرت انجام میدهد که در اثر این روح حیوانی است.
تا اینجا همه انسانها متوقف هستند و هر انسانی که در این جهان متولد شده این دو روح را دارد و در ساختمان اولیهاش چنین چیزی وجود دارد ولی یک مرحلههای بالاتری است که باید با عمل کسب کند و در این آیه که بیان شد آن مرحله را بیان میکند.
روحی بالاتر و برتر در برخی از انسانها
در این آیه میفرماید: «أَوَمَنْ کَانَ مَیتًا فَأَحْیینَاهُ» او مرده است و ما او را زنده کردهایم. در صورتی که این انسان روح نباتی و حیوانی دارد و زنده حساب میشود اما این آیه قرآن میفرماید از نظر ما مرده محسوب میشود! مگر اینکه نظر لطف و مرحمت خدا شامل حال او شود و آن حیات بالاتر را به او مرحمت کنند و او را زنده کنند.
این که واقعاً زنده و جاندار بود اما در معیار الهی او مرده بود و اگر مرحمت خدا تعلق میگرفت او را زنده میکردند و آن وقتی است که شما خدا را پذیرفتید.
کسب یک مرحله بالاتر و روح جدیدتر
ما در خانوادههای مسلمان و مومن متولد شدهایم و در ابتدا همان روح نباتی و حیوانی را مثل بقیه داریم، اما چون خانواده ما مومن است و پدر و مادر به ما نماز یاد میدهند و مثلاً از بعضی از گناهان ما را پرهیز دادهاند، ما نیز با داشتن روح نباتی و حیوانی در چنین محیط خانوادگی بزرگ شدهایم که نماز میخوانیم و از بعضی از گناهان نیز پرهیز میکنیم و اینها یواش یواش در ما یک روح جدیدی را پدید میآورد و یک مرحله ما را بالاتر میبرد.
بنابراین چنین فردی با یک آدم معمولی که هیچ اعتقادی به خدا ندارد و کاملاً آزاد و بی اعتقاد زندگی میکند، فرق میکند و هر مقدار که فرق کند روح و حیات بالاتری دارد و این روح این قدر میتواند رشد کند و بالا برود که حتی وقتی در صور دمیده میشود و همه موجودات زمین و آسمان میمیرند، چنین فردی نمیمیرد.
کسانی که با دمیدن در نفخ صور نمیمیرند!
قرآن میفرماید: «وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ۖ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَىٰ فَإِذَا هُمْ قِیامٌ ینْظُرُونَ»، و در صور دمیده میشود، پس هر که در آسمانها و زمین است میمیرد، مگر کسی را که خدا بخواهد، آنگاه بار دیگر در صور دمیده میشود، ناگاه همه آنان بر پای ایستاده [مات و مبهوت به هر سو] مینگرند [که سرانجام کارشان چه خواهد شد]! (آیه ۶۸ سوره زمر).
وقتی در نفخه صور دمیده شد همه موجودات آسمانی و زمینی میمیرند یا مدهوش میشود، مگر کسی که خدا او را خواسته باشد که آنها دیگر مدهوش نمیشوند و نمیمیرند و از نفحه صور اول که نفخه اماته است که همه میمیرند، اما اینها نمی میرند.
همانطور که در آیه ابتدایی جلسه گفتیم، قرآن میفرماید: «وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا» به چنین افرادی خداوند یک نور میدهند و این نور واقعی است و اثر دارد، و به یک حیات تازه میرسند که اثر دراد. و این اثر هم اثر محسوس است نه اینکه فقط اثر دارد.
اثر محسوس ایمان کجاست؟
همه ما ایمان داریم، اما اثر محسوس این ایمان کجا است؟ اثر آن آنجا است که وقتی به یک گناه میرسید دستتان میلرزد و اصلاً امکان ندارد دستتان را به سمت گناه دراز کنید و حتی از برخورد با گناه اوقات تلخ میشوید. و این آن روح و آن نور و حیات تازه است که چون واقعیت دارد اثر هم دارد.
ناله و ضجه یکی از بزرگان به خاطر یکبار قضا شدن نماز صبح
دیدند جلوی درب منزل یکی از بزرگان خیلی شلوغ است و صدای شیون و ضجه این آقا هم به بیرون میآید و فردی نقل نمود که من داشتم از آنجا رد میشدم و این صحنه و ناله را دیدم و پرسیدم چه خبر است؟ آیا پسر بزرگ آقا فوت کرده است؟ گفتند نه، بعد پرسیدم آیا پسر دوم ایشان فوت کرده است؟ باز هم گفتند نه و گفتند امروز صبح آقا نماز صبحشان برای اولین بار در طول عمرشان قضا شده و اینگونه دارند ضجه و ناله میکنند!
سوزاندن انگشتان برای مقابله با هوای نفس
داستانی نقل شده که کسی در یکی از حجرات مقبرههای تخت فولاد شبها تا صبح به بیداری میگذارنید و ریاضت میکشید. یک شب کسی آمد و در زد و گفته بود امشب مرا در این حجره راه بدهید بمانم، و این فرد گفته بود تو نامحرمی و نمیشود داخل مقبره بیایی و آن فرد نامحرم گفته بود اگر من که تک و تنها هستم و در این دل شب و تاریکی راه ندهید، معلوم نیست چه به سرم خواهد آمد، پس باید مرا پناه دهید! و آن فرد هم مجبور شده و او را راه داده است و آن فرد آن طرف حجره رفت و دراز کشید و خوابید. اما این فرد با آمدن این نامحرم انگشت خود را روی شمع گرفت و آن را سوزاند، و همینطور تا صبح یکی یکی انگشتان خود را روی شمع میگرفت و میسوزاند تا اینکه صبح شد و آن نامحرم از حجره رفت. این هم یک نوع درجه و مراتب بالا رفتن است.
من کار خودم را میکنم، نماز میخوانم و اصلاً به یاد کسی موقع نماز نیستم و وقتی نماز میخوانم اصلاً شیطان با من کاری نمیتواند بکند و زورش نمیرسد. و آن کسی که برخوردار از آن حیات تازه و بیشتر است، نور بیشتر و قویتر دارد مانند آن غلام سیاه که در روز عاشورا خدمت امام میآید و برای رفتن به میدان و کشته شدن و پاره پاره شدن التماس میکند و میداند اگر به این میدان برود هر کس شمشیری دارد به او ضربهای خواهد زد و اما او دردش نیاید.
یا آن کسی که موقع نماز امام در روز عاشورا جلوی تیر ایستاد! حالا چگونه توانست و اصلاً چگونه وقتی تیر میآمد خودش را جلوی تیر میگرفت؟ چطور این کار را کرد؟ این فرد چیزی داشته است که آن حیات قوی تر، اثرش را نشان داده است تا جایی که وقتی نفخ صور عالم را به هم میریزد و موجودات زنده آسمانی و زمینی همه میمیرند یا مدهوش میشوند، چنین فردی هیچ چیزش نمیشود، در صورتی که وقتی اسرافیل در صور میدمد عالم را زیر و زبر میکند و این فرد اصلاً این صدا را هم نمی شنود و این حیات تزاه تا اینجا به او قوت میدهد.
پدیدآورنده:
به کوشش: امیرمحسن سلطان احمدی
↵بیشتر بخوانید:
√دیگر مطالب و بیانات حضرت استاد آیت الله جاودان را اینجا کلیک نموده و بخوانید |
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰