رسالت پیامبران و راه شناخت آنان/رابطه گناه با کرونا /۷

آیت الله العظمی مدرسی در تدبر در آیه دهم سوره ابراهیم به تبیین علت رسالت پیامبران و راه شناخت پیامبران الهی از مدعیان دروغین پرداختند و درباره علل پیدایش و سقوط تمدن ها و همچنین شیوع کرونا نکاتی بیان کردند.

بسْمِ ‌رَبِّ المهدی(عَجّ)

به گزارش پایگاه اینترنتی دست نوشته‎های معارفی امیرمحسن سلطان‎احمدی (سلطان‌احمدی دات آی آر): هفتمین جلسه درس تفسیر و تدبر در سوره ابراهیم توسط مرجع عالیقدر تقلید و مفسر تفسیر من هدی القرآن (هدایت) حضرت آیت‎الله العظمی سید محمد تقی مدرسی دام ظله، در رمضان ۱۴۴۱ برابر با ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ برگزار شد.

معظم‌له در این جلسه به تدبر در آیه دهم سوره ابراهیم پرداختند و به تبیین علت رسالت پیامبران و راه شناخت پیامبران الهی از مدعیان دروغین و همچنین علل پیدایش و سقوط تمدن ها پرداخند، که مشروح این جلسه در ادامه تقدیم شما معارف جویان عزیز می گردد.

آیه ۱۰ سوره ابراهیم: قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرَکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِیدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ.

پیامبرانشان گفتند مگر در باره خدا پدید آورنده آسمانها و زمین تردیدى هست او شما را دعوت مى ‏کند تا پاره‏ اى از گناهانتان را بر شما ببخشاید و تا زمان معینى شما را مهلت دهد گفتند شما جز بشرى مانند ما نیستید مى‏ خواهید ما را از آنچه پدرانمان مى ‏پرستیدند باز دارید پس براى ما حجتى آشکار بیاورید (۱۰)

راه شناخت رسالت پیامبران

در بعضی از روایات حسب نقل وارد شده است، که پیامبران را از راه شناخت رسالتش می توانید بشناسید. رسالت پیامبران هم از نظر جوهر و محتوای رسالت و هم از نظر بیان و فصل الخطاب رسالت، با تمام دعوت ها و تمام صحبت های افراد دیگر فرق اساسی دارد.

رسالت پیامبران دعوت به خود نیست، بلکه آنها مردم را به خدا دعوت می کنند و ذره ای خودخواهی، خودبینی، خودنگری در رسالت انبیاء پیدا نمی شود و آنها فقط و فقط به خدا دعوت می کنند.

وجدان انسان مرکز حقایق و تاثیر کلام انبیاء بر عقل انسان

رسالت انبیاء خطاب به وجدان انسان است. چون اصل تمام حقایق در وجدان، عقل و فطرت انسان موجود است، اساسی ترین حجت و دلیل بین بشر و خدای بشر همین عقل است. این عقل در درون انسان نهفته است و برخی به وسیله خرافات عقل خود را پوشانده و برخی عقل را دفن نموده اند. وقتی انبیاء می آیند، این رسالت و پیام انبیاء این عقل و وجدان خفته انسان را بیدار می کند و افکار خرافی را از آن دور می کنند، تا حدی که عقل و وجدان هر کسی به محتوای رسالت انبیاء شهادت می دهد.

اگر انبیاء به مردم گفتند: صادق باشید، امین باشید، با یکدیگر خوش رفتاری کنید، خدا را عبادت کنید، خودخواه نباشید، این کلمات در درون عقل هر انسانی منعکس می شود و چون خود عقل هم همین مطالب را به انسان گوشزد می کنند، به همین دلیل توافق عقل درون و رسالت برون، دلیل بر صحت رسالت انبیاء است که از طرف خداوند آمده اند.

دو دلیل مهم صحت رسالت پیامبران

در تایید رسالت پیامبران  دو نکته وجود دارد که اولاً دعوت انبیاء به خدا است و آنها مردم را به خدا دعوت می کند. و هیچ جهت خودبینی و دعوت در خود در آنها نیست. دوماً انبیاء به وجدان انسان خطاب می کند و خطاب آنها عقل و وجدان انسان است، که عقل را بیدار می کند. این دو جهت مهمترین دلیل بر صحت رسالت انبیاء است.

چگونگی شروع و پایان تمدن های بشر

بحث دیگر اینکه تمدن های بشر از کجا شروع شد و به کجا ختم می شود؟ تمدن های بشر از ارزشهای والای انسانی شروع میشود، به این معنا که آغاز هر تمدنی سر منشاء و خواستگاه آن ایمان است، حرکت و نهضت است، هم فکری، همکاری و تعاون است.

اگر ایین نهضت های جهان را ریشه یابی کنید که از اینجا شروع شده اند، می بینید که این تمدن از ارزش های درونی شروع شده و به پیشرفت های برونی تبدیل شدند و کم کم این تمدن ها عوض شده و گرایش مردم به همین ظواهر پیشرفت ها است. پیشرفتی که هر امتی به خاطر تمدن خود پیدا می کند، این پیشرفت کم کم حجاب می شود و ارزشهای حقیقی آن تمدن تحت الشعاع آن قرار می گیرد و بعد این تمدن شروع به سیر نزولی می کند.

 کم شدن ارزشها باعث می شود که گناه و بدی ها زیاد شود و با این کم شدن ارزشها، لحظه فروپاشی این تمدن شروع می شود و دقیقا در این لحظه انبیاء مبعوث می شوند و هشدار می دهند که ای مردم گناهان شما زیاد شده است و مواظب سقوط خود باشید ،  بیایید به خدا ایمان بیاورید، که خدا گناهان گذشته شما را بیامرزد.

اگر همه گناهان یا قسمت زیادی از این گناهان توسط خداوند بخشیده و آمرزیده شد، این تمدن دوباره سرپا می شود و جان تازه می گیرد. خیلی از تمدن های رو به اُفول به وسیله مصلحین صالحی که آمده اند دوباره فعال شدند.

شیوع جهانی بیماری کرونا به خاطر گناهان مردم

اگر مردم این نکته را بفهمند که انبیاء برای خودشان نیامده اند، بلکه آمدند که یک مسئله حاد را بیان کنند و مردم را از مشکلات نجات دهند. خود مردم هم این باور را دارند که مشکلاتشان زیاد شده است که علت آن هم گناهان آنها است. حتی و امروز که این ویروس کرونا در جهان شیوع پیداه کرده و میلیون ها نفر را بیمار و میلیون ها نفر را خانه نشین کرده است و حتی اقتصاد دنیا را مورد تهاجم قرار داده است، به خاطر همین گناهان است. گاهی بعضی از مصلحین بزرگ و متفکرین می گویند که این گناهان شما بوده که شما را به اینجا رسانده است.

ما به طبیعت و خودمان ظلم کردیم، کم کاری و پرخوری کردیم،  پرمصرف شدیم، مصرف ما بیش از فعالیت ما شده است و کم کم این مسائل باعث اختلاف بین امت ها، بین کشورها و حتی بین طبقات و احزاب داخلی کشور شده است، که باعث گناهان بزرگی شده که این مشکلات را به بار آورده است. پس ای مردم بیایید و از این گناهان دست برداشته و توبه کنید. مثل همین حقیقت قبلاً در تاریخ بوده است و باید از آن عبرت بگیریم.

بالاخره یک کم کاری و اتفاقی از سوی ما  پیش آمده که این پدیده دلیل بر این شده که خدا غضب کرده و این بلاها بیاید. حالا بعضی ها که نمی خواهند اسم خدا را به هر دلیلی بر زبان جاری کنند، این مشکلات و بلاها را به گردن طبیعت می اندازند و میگویند طبیعت غضب کرده است! حالا طبیعت غضب یا خدا یا اصلا ملائکه غضب کرده اند! اما هر که غضب کرده اکنون مورد این غضب واقع شده اید و این غضب و سیاهی هست. چند مرتبه فرعونیان در مصر به این بلاها مبتلا شدند و آمدند نزد حضرت موسی(ع) و گفتند: دعا کن این مشکلات رفع شود و حضرت موسی(ع) دعا کرد و آن بلا برطرف شد.

خلاصه این بلاها می آید، امروز هم اگر کرونا برود و مردم دوباره گناه کنند و دست از گناه خود نکشند، باز یک ویروس جدیدتر و بلای جدید می آید. علاوه بر کرونا، زمین هم در حال گرم شدن است و برخی از جانوارن نیز در حال منقرض شدن هستند. ما بشر که هنوز نتوانستیم دقیقا بفهمیم سر منشاء این ویروس کرونا از کجا بوده و چطور شده است؟ آیا می توانیم بفهمیم ویروس های بعدی از کجا می آید؟ قطعاً نمی توانیم بفهمیم! پس باید ریشه یابی کنیم که چه شد به این گرفتاری و بیماری افتادیم و خدا بر ما غضب کرد. اینجا است که مردم احتیاج به اصلاح دارند.

خداوند نیکوکاران را هلاک نمی کند

خداوند در سوره هود می فرماید: «وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ»، آیه ۱۱۷ هود: و خدا بر آن نیست که هیچ قومی و هیچ اهل دیاری را در صورتی که آنها مصلح و نیکوکار باشند به ظلم هلاک کند. بنابراین اگر در یک جامعه مردم مصلح باشند و گناه نکنند، خدا این جامعه را به هلاکت نمی اندازد.

دعوت پیامبران به خداپرستی نه خودپرستی

در ابتدای آیه ۱۰ سوره ابراهیم خداوند می فرماید: «قَالَتْ رُسُلُهُمْ»؛ منظور کدام پیغمبران است؟ منظور همه پیغمبران و رسالت هم پیغمبران است. این محتوای هر رسالت پیغمبری و هر دین الهی است. بعد می فرماید: «أَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»، انبیاء می گویند: ما که شما را دعوت به خودمان نمی کنیم! ما که نمی گوییم بیایید ما را بپرستید! ما می گوییم بیایید خدا را بپرستید، شما هم که شکی در خدا ندارید، اصلا چگونه به خدا شک دارید؟ خدایی که این آسمان ها، زمین، کهشکان ها، ستارگان، خورشید و …. را آفریده است، این فضای عجیب اطراف ما را او خلق کرده و خلقت تمام این چیزها با خدا است؛ پس چگونه می توان در خدا شک کرد. اگر بخواهیم همین امروز با همین ارقام میلیون، میلیارد، ترلیون و … این عجایب خلقت را بشماریم، نمی توانیم و گیج می شویم. اصلاً نمی توانیم بفهمیم خداوند چقدر ستاره خلق کرده است.

بعد می فرماید: «یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرَکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى»، تازه خدا از شما چیزی نمی خواهد، خدا به شما می گوید، بیایید تا من گناهان شما را بیامرزم، تا بیشتر زندگی کنید. تا این نعمت ها برای شما ماندگار شود و بیشتر شود، شما را یک مدت دیگر مهلت بدهم و بمانید و این تمدن شما ادامه پیدا کند.

علت اصرار مردم بر عدم پذیرش رسالت پیامبران

در ادامه می فرماید: «قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِیدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا»، حالا درجواب آنها به انبیاء گفتند: نه نمی پذیریم، شما هم مثل ما بشر هستید. هدف شما این نیست که ما به خدا بازگردیم و هدف شما یک چیز دیگر است که می خواهید ما را از عادت نیاکان خود دور کنید، تا آن عباداتی که نیاکان ما می کردند ترک کنیم!

به تعبیر دیگر گفتند: ساختار جامعه ما به وسیله یک سریع از مسائل در گذشته و از نیاکان ما است و شما می خواهد آن را از ما بگیرید. فرض آنها بر این وضع بود که ما از راه یک سریع تفکرها به اینجا رسیدیم، در صورتی که اجداد آنها ارزشها را کنار گذاشتند و مسائل جنبی را به میان آوردند و آنها هم می خواستند بر همان راه و روش نیاکان خود باشند و راه حق که از سوی پیامبران بیان شده بود را نمی پذیرفتند.

حالا برخی از اینها بر آیین نیاکان خود بت پرستی و برخی میهن پرست بودند. میهن پرستی با میهن دوستی فرق دارد، در صورتی که میهن دوستی خوب است که انسان میهن خود را دوست داشته باشد؛ ولی آنچه بد است، میهن پرستی و آن تعصبات کورکورانه ای است که مشکلات بشر هم از همین جا شروع شده است.

جنگ جهانی اول هم از همین تفکر شروع شد که آلمان ها گفتند: ما نژاد برتر هستیم و باید همه دنیا را تسخیر کنیم! که منجر به کشته شدن بیش از میلیون ها انسان بی گناه شد و چه فاجعه بزرگی را به بار آورد. حالا اینها هم گفتند: شما می خواهید آیین نیاکان ما را از ما بگیرید. در حالی که آیین نیاکان آنها ارزش نبود، بلکه همه آن ضد ارزش بود. اصلاً  ارزشی که بشر را پیش می برد اینها نیست و ارزش علم، عمل، همبستگیو همفکری است.

در پایان آیه هم می فرماید: «فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ»، گفتند: این کافی  نیست بر ما که برای ما می گوید محتوای رسالت ما الهی است و برای خودمان چیزی نمی خواهیم! بعد می گویید خدا می خواهد ما را بیامرزد و تمدن ما را ادامه بدهد. ما یک دلیل بیشتر می خواهیم. در اینجا سلطان به معنای حجت و دلیل است و مبین هم به معنای واضح است. حالا انبیاء در پاسخ چه فرمودند، در بحث آینده عرض خواهد شد.

نشانه‌ی از بین رفتن بشر و تمدن ها

اینکه بشر به جایی برسد که چشم او ضعیف و ذهن او کُند شود، این لحظه از بین رفتن بشر است.  مثلاً شما تا فاصله یک کیلومتری را با چشمتان می توانید ببینید، اما چشمتان ضعیف شده و فقط تا فاصله ده متری را می ببیند که این سبب فنای انسان می شود، چون بعضی مواقع خطرات تا یک کیلومتری را باید ببیند که مثلاً درنده ای شاید در این فاصله باشد و برای شما خطر ایجاد کند.

عقل انسان هم همین طور است. نشانه ضعیف شدن عقل انسان این است که به جای پذیرفتن حق مرتب می گوید دلیل بیشتر بیاورید! در صورتی که حق وقتی واضح شد، دیگر دلیل لازم نیست. باید عقل خود را بکار بگیرید و متوجه شوید. گاهی وقت ها این تعصبات دیرینه و بی جا برخی از مردم، آنها را به جایی می برد که هر چه دلیل برای آنها می آورید متوجه نمی شوند و همین دلیل را برای دیگران که می آورید سریع متوجه می شوند . اشکال این افراد سر کُند ذهنی و قصور عقل آنها است، چشم باطن آنها ضعیف شده نور هست، اما نمی بینند؛ صدا هست اما نمی شنوند. بنابراین در چنین شرایطی باید به خودمان برگردیم و ببینیم این مشکل ما از کجاست؟ چرا حقایق را نمی توانیم ببینید؟ چرا این تعصب ها، خودخواهی ها و تفکرات قدیمی و جهالت جلوی دید ما را گرفته و دعوت های جدید را نمی شنویم!

سه مأموریت پیامبران

خلاصه مطلب این که

اولاً همیشه انبیاء در طول تاریخ دنبال هدایت مردم بودند تا مردم از این بیراهه ها نجات دهند و به راه راست که راه خدا و صراط المستقیم الهی است، هدایت کنند.

دوماً مردم را از خود بینی ها به خدابینی ها دعوت کنند که مردم به سمت خدا بروند.

و سوماً گناهانی که نموده اند و حتی خودشان هم می دانند گناه کردند، آنها را ترک کنند و به سمت تداوم نعمت ها بروند.

اینها محتوای رسالت انبیاء بوده است که متاسفانه بعضی از امم به این محتوا توجه نداشتند.

امیدوارم خداوند سبحان و تعالی همیشه ما را هوشیار و ما را از این عاقبت بدی که دیگران به آن مبتلا بودند، نجات بدهد. و صل الله علی محمد و آله طاهرین.

پدیدآورنده:

به‌ کوشش: امیرمحسن سلطان احمدی

www.soltanahmadi.ir

[box type=”shadow”]*بیشتر بخوانید:
دیگر جلسات تدبر در سوره ابراهیم حضرت آیت الله العظمی مدرسی

• جلسه  اول تدبر در سوره ابراهیم
• جلسه دوم تدبر در سوره ابراهیم
• جلسه سوم تدبر در سوره ابراهیم
• جلسه چهارم تدبر در سوره ابراهیم
• جلسه پنجم تدبر در سوره ابراهیم
• جلسه ششم تدبر در سوره ابراهیم [/box]

*شناسه شبکه های اجتماعی: soltanahmadi_ir@  تلگرام | اینستاگرام | ایتا | سروش | بله | روبیکا