کد خبر : 4391
تاریخ انتشار : چهارشنبه 10 اردیبهشت 1399 - 23:13
چاپ خبر دیدگاه‌ها برای خداشناسی و علت دنیاپرستی در آیات ۲ و ۳ ابراهیم/ ۳ بسته هستند

خداشناسی و علت دنیاپرستی در آیات ۲ و ۳ ابراهیم/ ۳

خداشناسی و علت دنیاپرستی در آیات ۲ و  ۳ ابراهیم/ ۳

آیت الله العظمی مدرسی در سومین جلسه تفسیر و تدبر در سوره ابراهیم به تدبر در آیات دوم و سوم این سوره، نکاتی درباره خداشناسی، و علت دنیا پرستی کافران بیان فرمودند که در ادامه از نظرتان می گذرد.

آیت الله العظمی مدرسی در سومین جلسه تفسیر و تدبر در سوره ابراهیم به تدبر در آیات دوم و سوم این سوره، نکاتی درباره خداشناسی و علت دنیا پرستی کافران بیان فرمودند که در ادامه از نظرتان می گذرد.

بسْمِ ‌رَبِّ المهدی(عَجَّ)

خداشناسی و علت دنیاپرستی در آیات 2 و  3 ابراهیم آیت الله مدرسیبه گزارش پایگاه اینترنتی دست نوشته‎های معارفی امیرمحسن سلطان‎احمدی(سلطان‌احمدی دات آی آر): سومین جلسه تفسیر و تدبر در سوره ابراهیم توسط مرجع عالیقدر تقلید و مفسر تفسیر من هدی القرآن(هدایت) حضرت آیت‎الله العظمی سید محمد تقی مدرسی دام ظله، در رمضان ۱۴۴۱، سه شنبه ۹  اردیبهشت ۱۳۹۹ برگزار شد.

معظم‌له در سومین جلسه تفسیر و تدبر در سوره ابراهیم به تفسیر و تدبر در آیه دوم و سوم سوره ابراهیم پرداختند و نکاتی درباره ثمره خداشناسی و عواقب نشناختن خدا، راه مهربان شدن نسبت به دیگران و طبیعت، کافر کیست؟ چرا برخی دنیا بین هستند، دنیا هم عالمی از دیگر عوالم جهت عبور انسان به عالمی دیگر نه توقف نمودن، تلاش کافران برای بیراهه رفتن مردم، مؤمن همنشین با خدا از همین دنیا و ….بیان نمودند که مشروح این جلسه در ادامه تقدیم شما معارف جویان عزیز می گردد.

 

مشروح بیانات معظم‌له در این جلسه به شرح زیر است:

 

اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ وَوَیْلٌ لِلْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیدٍ(۲)

آیه دوم سوره ابراهیم: خدایی که هر چه در آسمانها و زمین است همه ملک اوست، و وای بر کافران از عذابی سخت.

الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَهِ وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا ۚ أُولَٰئِکَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ(۳)

آیه سوم سوره ابراهیم: همانان که زندگى دنیا را بر آخرت ترجیح مى‌دهند و مانع راه خدا مى‌شوند و آن را کج مى‌شمارند. آنانند که در گمراهى دور و درازى هستند.

ثمره خداشناسی

همچنانی که همه مخلوقات از خدا هستند.  خلقت، تدبیر، تقدیر همه مخلوقات از خدا است و همچنین محور ساختار فرهنگ الهی خداشناسی است. اگر ما خدا را بشناسیم، دین را می فهمیم؛ اگر خدا را بشناسیم؛ خود را می شناسیم؛ اگر خدا را بشناسیم، شناخت ما نسبت به طبیعت و دیگر مردم شناخت صحیحی خواهد بود.

ولی اگر خدا را نشناختیم در تمام ابعاد شناخت و حتی علم ما و معرفت ما خلل پیدا می شود. اصلاً کسی که خدا را نشناسد خودش را نمی شناسد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»، آیه ۱۹ سوره حشر: و مانند آنان نباشید که به کلی خدا را فراموش کردند، خدا هم (حظّ روحانی و بهره ابدی) نفوس آنها را از یادشان برد، آنان به حقیقت بدکاران عالمند.

عواقب نشناختن خدا

پس مراقب باشید که مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند، خدا هم آنها را به وضعی مبتلا می‌کند، که خود را فراموش کردند. وقتی انسان خدا را نشناسد، چگونه می تواند بر طبیعت مسلط شود؟ چگونه می تواند بر شهوات خود مسلط شود؟ اگر انسان نتواند بر طبیعت و شهوات مسلط شود، آنها بر او مسلط می شود و او تابع آنها می شود.

گاهی انسان چیزی را مالک است، اما در حقیقت او مالک آن نیست بلکه آن چیز مالک اوست! کسانی که شیفته قدرت هستند، کسانی که مات و مبهوت ثروت هستند، کسانی که به هر دلیلی نسبت به دیگری مات و مبهوت هستند، این افراد خودشان را از دست داده اند. این بزرگترین زیان برای انسان است که از خود بی خود شود.

اما کسی که خدا را بشناسد قدرت خدا را در نظر بگیرد، عبودیت خدا در او نفوذ کرده و چنین شخصی بنده چیز دیگری نمی شود، دیگر نه بنده قدرت است و نه بنده ثروت و نه بنده هر چیز دیگری نمی شود.

طبیعت هم مخلوقی از مخلوقات خدا

اولین نکته اساسی برای بشر این است که خدا را بشناسد و با خدا شناسی ساختار فرهنگی بشر اصلاح می شود. چون وقتی خدا را شناختم، طبیعت را هم می‌شناسم. با این شناخت نسبت به طبیعت نه متضاد هستیم و نه مسخر آن، چون با این شناخت دیگر طبیعت مالک ما و مسخر ما نمی شود که ما را تسخیر کند و نه آن را به گونه ای تصور کنیم که با او تضاد داشته باشیم، بلکه با این شناخت نگاه ما به طبیعت نگاه به یکی از مخلوقات خداوند ست، همانگونه من بنده خداوند هستم،آنها هم مخلوقات خداوند هستند.

در دعای هنگام رؤیت هلال ماه، خطاب به ماه می گوییم: ای ماه تو مخلوق خدا هستی و خدا را اطاعت می کنی و من هم مخلوق خدا هستم و خدا را اطاعت می کنم. رابطه بین من و ماه آنچنان می شود که من و او در یک خط واحد قرار می گیریم، او موجودی مخلوق و مطیع خدا است و من هم موجودی مطیع خدا هستم. این نوع تفکر باعث می شود که نه ماه بر من مسلط مشود و نه من فکر می کنم که او یک موجود غریبی از من است.

مهربان شدن انسان نسبت به دیگران ثمره خدا شناسی

وقتی انسان خدا را بشناسد نسبت به طبیعت و دیگران مهربان می شود. دیگر نه به دیگران ظلم می کند و نه ظلم آنها را به خودش تحمل می کند. و این یک ساختار حقیقی است، به همین دلیل است که خداوند در مؤمن یک نوری خلق می کند، که به آن نور همه چیز را می بیند. در روایات هم گفته اند: «اِنَّ الْمُوْمِنَ یَنْظُرُ بِنُورِ الله».

(در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده است که فرمود:مومن با نور خداوند مى نگرد و حقایق را مى بیند/بحار الأنوار، مجلسى،ج ج ۶۴، ص ۷۴، باب ۲ (أن المؤمن ینظر بنور الله و أن الله خلقه من نوره)، ح ۲).

مؤمن با نور خدا می بیند

در روایت دیگری درباره مؤمن آمده است: «اِتَّقُوا فِرَاسَهَ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ»، از گول زدن از مؤمن پرهیز کنید، نمی توانید مؤمن را گول بزنید یا منحرف کنید! چون او مؤمن با نوری که خدا به او داده شما را نگاه می کند و به وسیله آن نور به همه چیزها نگاه می کند و توجه می کند. و مردم را با این نور می شناسد و همه مردم را به عنوان مخلوقین خداوند می شناسد که آنها هم بشر و مخلوق خدا هستند که آنها هم خدایی دارند و خدا آنها را هم دوست دارد که آنها را خلق کرده پس مؤمن هم به آنها رحم می کند و با آنها خوب است.

(بحارالأنوار (جلد ۲۳ تا ۲۷) عیون أخبار الرضا علیه السلام ، تَمِیمٌ اَلْقُرَشِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ اَلْأَنْصَارِیِّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْجَهْمِ قَالَ: سُئِلَ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَا وَجْهُ إِخْبَارِکُمْ بِمَا فِی قُلُوبِ اَلنَّاسِ قَالَ أَ مَا بَلَغَکَ قَوْلُ اَلرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اِتَّقُوا فِرَاسَهَ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ قَالَ بَلَى قَالَ فَمَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ لَهُ فِرَاسَهٌ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ عَلَى قَدْرِ إِیمَانِهِ وَ مَبْلَغِ اِسْتِبْصَارِهِ وَ عِلْمِهِ وَ قَدْ جَمَعَ اَللَّهُ لِلْأَئِمَّهِ مَا فَرَّقَهُ فِی جَمِیعِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیٰاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ فَأَوَّلُ اَلْمُتَوَسِّمِینَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِنْ بَعْدِهِ ثُمَّ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ اَلْأَئِمَّهُ مِنْ وُلْدِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ اَلْخَبَرَ .  عیون اخبار الرضا: حسن بن جهم از حضرت رضا علیه السّلام پرسید از چه راه شما خبر میدهید چه در دل مردم هست فرمود مگر این فرمایش پیامبر را نشنیده‌اى: اتقوا فراسه المؤمن فإنه ینظر بنور اللّٰه. عرض کرد: چرا. فرمود هر مؤمنى داراى فراست و هوشیارى مخصوصى است که به نور خدا مى‌بیند به‌اندازه ایمان و مقدار بینش و دانش خود میبیند. خداوند آنچه بین تمام مؤمنین منتشر نموده براى ائمه علیهم السّلام همه‌ى آنها را داده و در قرآن فرموده است:« إِنَّ‌ فِی ذٰلِکَ‌ لَآیٰاتٍ‌ لِلْمُتَوَسِّمِینَ‌ »اولین متوسلم پیامبر اکرم صلّى اللّٰه علیه و آله و سلم بود. سپس علی بن ابی طالب بعد از او آنگاه حسن و حسین علیهما السّلام و بعد ائمه از نژاد حسین علیه السّلام تا روز قیامت…).

این یک حالت طبیعی در انسان است و خداوند در قرآن کریم آیه کریمه می فرماید: «وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا»، آیه ۶۳ سوره فرقان: و بندگان رحمان کسانی اند که روی زمین با آرامش و فروتنی راه می روند. خط مش او در زندگی خط مش بسیار حکیمانه است.

بنابراین مؤمن نسبت به دیگران تکبر و خودخواهی ندارد و خدا سبحان و تعالی در آیه اول سوره ابراهیم می فرماید: «کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ»، که ما کتابی را برای تو فرستادیم، که مردم را از ظلمت‌ها به نور هدایت کنی و خداوند است که هدایت حقیقی به دست اوست.

 به این معنا که حرکت یک مؤمن که به وسیله پیغمبر(ص) از ظلمت‌های مادی نجات یافت و به نور الهی مزین شد، حرکت او به سوی خدای عزیزی شکست ناپذیر و خدای حمیدی که همه نعمت ها از اوست، می باشد.

«اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ»

«وَوَیْلٌ لِلْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیدٍ»

رابطه خلقت با همه مخلوقات خداوند در زمین و آسمان / عذاب کفر ورزیدن

خداوند در آیه دوم سوره ابراهیم می فرماید:«اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ» خدایی که هر چه در زمین و آسمان است، از آن اوست. پس رابطه من با آنچه در آسمان‌ها و زمین‌ها است، یک رابطه‌ی‌ مخلقوق و خلقت است، که خدا آنها را هم خلق کرده است.

در ادامه آیه خداوند می فرماید: «وَوَیْلٌ لِلْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیدٍ»، و اگر کسی کافر شود و کفر بورزد او عذاب شدیدی و سختی به دنبال دارد.

کافر کیست؟

حالا کافر کیست؟ که در آیه بعد بیان می فرماید«الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَهِ»، آنهایی هستند که علم و دانش و فهم آنها محدود به دنیا است و فکر می کنند دنیا همه چیز است. به همین دلیل گول دنیا را می خورند و به همین دلیل کل نعمت‌هایی که خدا به آنها داده در راه دنیا صرف می کنند.

عقل وفهم، هوش و استعداد و همه فعالیت های آنها در چارچوب دنیا است و آخرت را در نظر نمی‌گیرند. و اینها اینگونه کافر می شوند.

«وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ»

کافران دنیابین مانع راه خدا

و در ادامه آیه خداوند می فرماید: «وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ»، کافران مانع راه خدا هستند. اینها چون خودشان به حقیقت نرسیده‌اند و نتوانسته‌اند این حقیقت را درک کنند که این دنیا سرای بقا نیست، بلکه دنیا یک راهی به سوی آخرت است، پس مانع راه خدا شده‌اند.

دنیا عالمی از عوالم که باید از آن عبور کردن نه دل بستن!

در صورتی که کافران همه چیز را دنیا می‌بینند اما دنیا هم عالمی از عوالم دیگر است که ما باید از آن عبور کرده و به عالمی دیگر برویم، همانطور که در گذشته هم ما از عالم‌های دیگر، اشباع، ذر، ارحام عبور کردیم و به عالم دنیا رسیدیم و از عالم دنیا هم باید به عوالم دیگر، عالم برزخ و قیامت برویم و ان شاءالله به عالم جاودانگی و بهشت برسیم.

و اینها عالم‌های مختلف، جهان‌های مختلف و حیات‌های مختلف است و از یک عالم به عالم دیگر منتقل می‌شود. حالا وقتی که باید از سرایی به سرای دیگر منتقل شوید، چرا این ‌قدر برای این سرای دنیا کار می کنید؟ چرا اصلاً توجهی به عالم و جهان بعد که باید منتقل شوید، ندارید؟ کافران چون به این حقیقت پی نبرده‌اند، نه تنها خودشان مشکل پیدا می کنند، بلکه باعث می شوند دیگران را هم اغفال کنند که خداوند می فرماید: «وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ».

فقط در عالم دنیا نایستید ما برای عوالم دیگر هم هستیم!

ما برای سرای دیگری هم هستیم و نباید فقط در این سرای دنیا ایستاد و فقط برای این سرا کار کرد. کافران چون فقط دنیا را می بینند «وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ» هستند.

 ما در زندگی با توجه به احکام شرع مقدس راه راست را می رویم و یک زندگی آرام داشته و نسبت به دیگران محبت و همکاری و نسبت به خانواده و هر چیزی با مهربانی رفتار می کنیم.

«وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا»

تلاش کافران برای بیراهه رفتن مردم

و در ادامه آیه می فرماید:«وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا»، کافران می خواهند مردم را از راه راست به راه کج راهه منحرف کنند. کج راهه چیست؟ این است که ظلم و تعدی کنید. چون کافران می خواهند ما راه را کج برویم، پس سر راه ما می آیند تا ما کج راهه برویم.

«أُولَٰئِکَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ»

گمراهی شدید کافران و بیراهه رفتن آنها

در پایان آیه می فرماید:«أُولَٰئِکَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ»، گمراهی آنها گمراهی بسیار دوری است، چون کافران خیلی از راه را بیراهه رفته‌اند. راه صحیحی راه خدا است که پیغمبران این راه را برای ما تعریف کردند، راهی است که به وسیله نور الهی این راه را می توان دید و بیراهه نرفت و افراط و تفریط نکرد. پس نتیجه راه رفتن در راه صحیح رسیدن به «صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ» است که در آیه اول این سوره بیان شد که اگر در راه خدا باشید، این راه خدا منتهی به خدا می‌شود.

تلاش و زحمت برای رفتن در راه حق

راه خدا منتهی‌الیه آن خدا است، که در آیات متعدد آمده است: «إِنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ الرُّجْعَىٰ»، آیه ۸ سوره علق: بی تردید بازگشت به سوی پروردگار توست. و در آیه‌ای دیگر خداوند می فرماید: «وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ الْمُنْتَهَىٰ»، آیه ۴۲ سوره نجم: و اینکه کار خلق عالم به سوی خدا منتهی می‌شود. و در «یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ»، آیه ۶ انشقاق: اى انسان، حقاً که تو به سوى پروردگار خود بسختى در تلاشى، و او را ملاقات خواهى کرد.

بنابراین برای رفتن در چنین راهی باید زحمت کشید و در دنیا هم به زحمت می افتید اما در نهایت به حضرت حق می رسید، که خداوند نیز می فرماید: «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ»، آیه ۵۵ سوره قمر: در منزلگاه صدق و حقیقت نزد خداوند عزّت و سلطنت جاودانی متنعّمند. به انبیاء و صدیقین می رسید و همنشین آنها می شوید.

انسان مؤمن همنشین خداوند در دنیا و آخرت

خلاصه این جلسه عرض کنم که انسان مؤمن جلیس الله است، به این معنا که انسان مؤمن در همین دنیا همنشین با خدا است و با خدا زندگی می کند و در چارچوب اسماءالله با نور الهی حرکت می کند. دیگر دل مطمئن است و حرکت راست و همرا با ایمان مستحکم در همین دنیا و از همین دنیا با خدا شروع شده و وقتی هم که از این دنیا به عالمی دیگر منتقل می شود خدای این سرا، خدای آن سرا هم هست.

در این عالم و در این دنیا با خدا بود، آنجا هم با خدا است است، که قرآن می فرماید: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»، آیه ۱۵۶ بقره:  ما از آن خدا هستیم و به او باز مى‌گردیم. ببینید چقدر این انسان می تواند در همین زندگی چند روزه دنیا در اوج اطمینان و آرامش زندگی کند.

امیداورم خداوند سبحان و تعالی این نعمت را به ما ارزانی بدارد.وصلی الله علی محمد واهل بیته الطاهرین.

پدیدآورنده:

به‌ کوشش: امیرمحسن سلطان احمدی

www.soltanahmadi.ir

 
*شناسه شبکه های اجتماعی: soltanahmadi_ir@  تلگرام | اینستاگرام | ایتا | سروش | بله | روبیکا

دیگر بیانات مرجع عالیقدر آیت الله العظمی مدرسی را اینجا کلیک نموده و بخوانید

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.

درس اخلاق زیارت نیابتی درس اخلاق
logo-samandehi
error: حق تألیف را رعایت کنید