کد خبر : 3659
تاریخ انتشار : جمعه 17 آذر 1396 - 20:12
چاپ خبر دیدگاه‌ها برای بیانات حاج آقا باقری در دومین سالگرد ارتحال آیت الله شجاعی بسته هستند

بیانات حاج آقا باقری در دومین سالگرد ارتحال آیت الله شجاعی

بیانات حاج آقا باقری در دومین سالگرد ارتحال آیت الله شجاعی

حجت الاسلام دکتر باقری قمی از شاگردان مرحوم آیت الله شجاعی در مراسم دومین سالگرد ارتحال این استاد فقید گفت: آیت الله شجاعی ما را از نابینایی نجات داد و اگر انسان به دنبال او قدم بگذارد و جا پای او بگذارد یقینا گم شدن در راهش نیست و قطعا راه به جایی خواهد برد که نجات است.

حجت الاسلام و المسلمین دکتر باقری قمی از شاگردان مرحوم آیت الله شجاعی در مراسم دومین سالگرد ارتحال این استاد فقید گفت: آیت الله شجاعی ما را از نابینایی نجات داد و اگر انسان به دنبال او قدم بگذارد و جا پای او بگذارد یقینا گم شدن در راهش نیست و قطعا راه به جایی خواهد برد که نجات است.

بسم الله الرحمان الرحیم

دومین سال هجران غم انگیز عالمی عامل ، آیتی عظمی ، عارفی کامل ، مفسر قرآن و استاد کامل اخلاق حضرت آیت الله محمد شجاعی گذشت و هنوز بعد از دو سال فقدانش برای سالکان راه حق و تشنگان عرفان ناب اسلامی غم انگیز و جانکاه است.

مراسم دومین سالگرد ارتحال آیت الله شجاعی عصر سه شنبه ۱۴ آذرماه ۱۳۹۶ با حضور علماء و روحانیت معظم ، جمعی از شاگردان و ارادتمندان آن استاد فقید از سوی بیت ایشان در مسجد امام حسین (ع) شهرک ابوذر تهران با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین ذبیح الله باقری قمی از شاگردان ایشان برگزار شد.

در ادامه گزیده ای از بیانات حجت الاسلام باقری قمی از شاگردان آیت الله شجاعی می آید:

هدایت قلبها به نور و هدایت در دنیای کنونی توسط آیت الله شجاعی

این مرد الهی و آیت عظمی حق ، عارف بالله ، ولی خدای حضرت آیت الله محمد شجاعی کسی بود که قلبها را در این روزگار به نور و هدایت دعوت کرد و با بودن خود در این دنیا برای ما نور افشانی کرد و ما را از نابینایی نجات داد. که اگر انسان به دنبال او قدم بگذارد و جا پای او بگذارد یقینا گم شدن در راهش نیست و قطعا راه به جایی خواهد برد که نجات است.

خداوند در آیه ۱۵۷ سوره اعراف راه سعادت و رستگاری را نشان داده و می فرماید: « الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » گفت: خداوند در این آیه تنها راه سعادت و رستگاری را تبعیت از رسول اکرم (ص) می داند. پیامبر (ص) آمد تا ما را از غل و زنجیری که به ظاهر و باطن و وجودمان بستیم و دل بستگی داریم نجاتمان دهد. مرحوم آیت الله شجاعی مرد وارسته ای بود که در وجودش هرگز دل بستگی نبود .

با خبر بودن شیخ مرتضی طالقانی از مرگش

مرحوم علامه جعفری نقل می کرد که استادشان مرحوم شیخ مرتضی طالقانی صبح جلوی حوض وضو گرفت و چیزهایی گفت مثل اینکه می خواهد از این دنیا برود، سوال کردیم مگر آقا خبری هست؟ گفت: بله ، چیزی دیگر نمانده است. تعبیر خاصی داشتند که روح دیگر رفته فقط بدن مانده است. برای این عزیزان روحشان متصل بود.

http://uupload.ir/files/o56t_13960902000410636470415941260975_66031_photot.jpg

مراتب فهم از نظر آیت الله شجاعی

در یک بخش کتاب کیمیای وصال آیت الله شجاعی به آیه ۴۶ سوره حج که می فرماید: « … لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ » اشاره نمودند و خیلی زیبا مراتب فهم را بحث می کنند که مراتب فهم چند جوراست یکی فهم ظاهری و سحطی و دوم فهم باطنی وقلبی است.

فهم ظاهری و باطنی / چشم ظاهر بین و چشم باطن بین

فهم ظاهری این است که ما می بینیم زندگی در همین ظواهر است و به خاطر همین دلبستگی ما به ظواهر ، خانه ، خانواده ، پول ، کار و از این قبیل ظواهراست. چون فهممان در همین حد است و فهممان از این بالاتر هم نمی رود و به بالاتر هم کاری نداریم. خدا هم می فرماید مردم چشمشان کور نیست که اینجوری زنگی می کنند. اگر چشمشان باز است و دارند می بینند زندگی یعنی این پس دارند همینطور زندگی می کنند. ولی قلبشان کور است.

وقتی قلب کور بشود دیگر نخواهند دید، قلب وقتی کور بشود دیگر تصمیم های عمیق نخواهد گرفت ، ما میدیدیم که فلان عالم و عارف چه جور زندگی می کند و امثال ما در کنار او چگونه زندگی می کنیم ما همه لذت را از ظاهر دنیا می دانیم و او همه لذتش از باطن دنیا است.

آیت الله شجاعی می فرماید وقتی انسان در سطح ظاهر است و در ادامه موت اختیاری هنوز نمرده است و هنوز دلش در این دنیا است باید اینجوری زندگی کند و راهی جز این ندارد. چون اصطلاحا به این دست مردم ، علما می گویند شناخت گرا یعنی شناخت مردم باید درست بشود، اگر شناختشان درست نشود هر چیز دیگر درست بشود بدرد نمی خورد چون تمام فهم اینها این است که زندگی همه اش ظاهر است و از باطن برای این ها خبری نیست. آیت الله شجاعی بعد می فرماید پس از دو مرتبه از فهم دو مرتبه از هستی هم هست. وقتی چشم ظاهر ظاهر را می بیند و چشم باطن باطن را می بیند.

کتاب معاد شناسی آیت الله شجاعی بیان اثباتی لایه های دیگر جهان هستی

آیت الله شجاعی دو جلد کتاب درباره معاد می نویسد ، یعنی درباره لایه های دیگر پس از این زندگی که معاد است. الان همه شبکه های اجتماعی ماهواره ها همه چیز را همین دنیا می دانند و می گویند هیچ جای دیگر خبری نیست و همه خبرگزاری ها هم همین را به من و شما اعلام می کنند که جز این دنیا دیگر سرای دیگر و جایی دیگر نیست ، این آسیب بزرگی است لذا این ضرورت است که درباره معاد عمیق و درست صحبت شود ، عادی و در حد شعار صحبت نشود بلکه به صورت اثباتی معاد بیان گردد که لایه های دیگری از جهان هستی هست و ما به لایه های دیگر خواهیم رفت و ما را می برند اما امثال آیت الله شجاعی خودشان در زمان حیاتشان می روند.

آیت الله شجاعی با انقطاع با ما دیدار می کردند

بزرگانی مانند آیت الله شجاعی وقتی با امثال ما می خواستند جمع شوند از آن طرف می بایستی به کل منقطع می شدند تا بتوانند امثال ما را تحمل و ببینند. مثلا اگرشما در یک کار کاملا لذت بخش باشید و یک نفر بیاید و کارتان داشته باشد چقدر از آن کار دست می کشید؟ نهایتا با انزجار دست می کشید و وقتی امثال آیت الله شجاعی چشم قلب داشتند و چشم قلبشان هم باز بود و مرده بودند قبل از اینکه بمیرند پس متصل بودند و برای دیدن امثال ما با انقطاع انجام می گرفت. لذا آنها ما را تحمل می کنند و نگاه می کنند ولی عمیقا اذیت می شوند.

http://uupload.ir/files/exg0_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B7-%DB%B1%DB%B1-%DB%B2%DB%B9_%DB%B1%DB%B0-%DB%B0%DB%B6-%DB%B4%DB%B2.jpg

شرح اسماء الله توسط آیت الله شجاعی

آیت شجاعی از اسماء الله صحبت می کند ، اسماءالله بخش عملیاتی خداوند است یعنی ببنید دست خدا را که خدا در کل هستی موج می زند و تجلیات او سراسر هستی را فرا گرفته است حالا ذات خدا بماند. لذا از اسماء الله برای ما صحبت می کنند یعنی آیت الله شجاعی کاملا نگاه کرده که مردم امروز به لحاظ معارف به چه چیزهایی و به چه بحثی احتیاج دارند؟

امروز بزرگان عالم به اخلاق احتیاج دارند ، فرمانروایان این زندگی به اخلاق احتیاج دارند ، چون همه آنها باورشان این است که اگر اشتباهی بکنیم درست مثل اینکه سرمان را می زنیم به دیوار می شکند پس اگر دروغ هم بگوییم باید چنین اتفاقی برایمان بیفتد به این عدالت طبیعی می گویند.

عدالت طبیعی / اگر دروغ بد است چرا در جا اثر بد بودنش را نمی بینیم؟

عدالت طبیعی همین است که وقتی سرتان را به دیوار می زنید دیوار هم سرتان را می شکند، پس اگر دروغ هم مثل این بد است چرا دروغ می گوییم؟ می گوییم دروغ بد است و سرمان را به دیوار زدن هم بد است دستمان هم در آتش کردن بد است ولی بد دروغ را نمی فهمیم چون آنجاها عدالت طبیعی دارد یعنی طبیعت عادلانه با تو رفتار می کند. عدالت طبیعی یک عدالت کودکانه است و کودک یک عدالت طبیعی را قبول دارد و بزرگ هم بشود همان را قبول دارد یعنی حتی با یک واسطه هم قائل نیست.

مثالی برای تشریح عدالت طبیعی

مثلا یک نفر به بقال سر کوچه کره می فروخت ، بعد از یک ماه بغالی گفت شما این کره ای که به اسم یک کیلو به من می دهید دویست گرم از آن کم است ، شما این یک ماه اینجوری به من بکره فروختید. فرد کره فروش هم گفت من معذرت می خواهم اما ما درخانه یک ترازو داریم که سنگ کیلو نداریم و همان موقع که شما یک ماه پیش از من یک کیلو کره هر روزخواستید، آمدم از شما یک کیلو آرد خریدم و آن یک کیلو آرد را می گذاریم آن طرف ترازو به جای سنگ کیلو و این طرف هم در مقابلش کره می کشیم و به شما می دهیم.

نظر آیت الله شجاعی در باب عدالت طبیعی

آیت الله شجاعی می گوید خدا اگر بخواهد زود به زود قاعده عدالت را درباره ما اجرا کند دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود و ما را به حال خودمان و فهم خودمان در این راه گذاشته ولی فهم ما جواب نداد و فهم سطحی است و عمیق نمی فهمد.

http://uupload.ir/files/k3fd_13960902000410636470416039075212_33448_photot.jpg

دیدار با آیت الله شجاعی و نگاه طبیبانه ایشان / زرنگ کیست؟

یکبار خدمت ایشان رسیدم و همان یکبار هم مشخص است طبیب بود طبیب یعنی نبضت را می گیرد و دردت را تشخیص و درمان می کند. سریع رفت روی اینکه زرنگ کیست؟ ما فکر می کنیم زرنگ هستیم . زرنگ آن است که به فکر معادش باشد نه معاشش ، ما چه زرنگی هستیم زندگی را کلا باختیم آیا بدون این استاد کتاب فیضی می دهد؟ آیا بدون نفس کتاب فیضی می دهد؟ همه چیزشان از روی حساب و کتاب است.

نام محمد و زمان ارتحال هم همزمان با سالروز ولادت هم نامش حضرت محمد(ص)

یک بحثی ایشان درباره زمان و مکان مرگ ، درباره مقام و محل دفن دارند و شما می بینید نام محمد و موقع ارتحال هم همزمان با ولادت هم نام خود حضرت محمد (ص) است ، برای اهلش اینها معنا دارند و یک چیزهایی ملتفت می شود و میفهمند بعد سر گذاشتن زیر پای حضرت معصومه (س) اگر درست دقت بکنید ادب درهمه چیز به صورت ناخواسته ما و خاسته خودش رعایت می شود حتی حساب و کتاب همین جسم و بدنش هم مشخص است چون در سطح فهم در ملکوت از ملکوت هم بالاتر بودند.

حداقل مانند اویس قرنی به میدان بیاییم

چون عرفا این بحث را دارند که ما تا کدام تهیُم می توانیم برویم؟ برخی قائل هستند تا مقام لاهوت هم می توانیم برویم ، اینها کسانی هستند که سیر کردند و تک مهره هایی بودند که باقی بودند. فقط چیزی امروزه برای ما می ماند این است که لیاقت خودمان را نشان بدهیم به میدان بیاییم ولو مانند اویس قرنی باشیم ، او حتی پیامبر (ص) را ندید ولی نقشش را خوب بازی کرد و خداوند مسیر را برایشان طی می کند، و همین الان هم اشخاصی که بخواهند مسیر را نشان می دهد.

توسل به امام رضا (ع) و آشنایی با آیت الله شجاعی

یک جوانی حدود ۲۰ سال پیش به من گفت من رفتم حرم امام رضا (ع) گفتم یک راهنمایی به من نشان بدهید ، همان شب در مشهد خواب دیدم که صدایی می گوید برو پیش محمد شجاعی ، گفتم این صدا را اخیرا از رادیو می شنوم و همان صدایی که در خواب شنیدم همان صدا است.

پدید آورنده:

به قلم: امیرمحسن سلطان احمدی

آذرماه ۱۳۹۶

انتشار در ایکنا

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.

درس اخلاق زیارت نیابتی درس اخلاق
logo-samandehi
error: حق تألیف را رعایت کنید