غم فراقی که هنوز بر شانه های پایتخت سنگینی می کند
سه سال از ارتحال آیت الله آقا مجتبی تهرانی(ره) گذشت،عالم عامل پایتخت نشینی که هنوز غم فراقش بعد از سه سال بر شانه های پایتخت سنگینی می کند، اینک در سومین سال هجرانش در ادامه مروری بر زندگی این عالم ربانی می نماییم.
دی ماه ۱۳۹۱ در آستانه اربعین حسینی پایتخت داغدار ارتحال عالم عاملی شد که مثلثی از علم، تقوا و بصیرت بود،آری آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی(ره) راد مردی از تبار آسمانیان به سوی عرش خدا پر کشید و امروز در آستانه سومین سالگرد هجرت این فقیه وارسته هنوز غم فراق این استاد برجسته اخلاق بر شانههای پایتخت نشینان سنگینی می کند.
آیت الله آقا مجتبی تهرانی در زمان حیاتشان اصرار داشتند گمنام و ناشناخته باقی بماند،اما اینک کمتر کسی را سراغ داریم که وی را نشناسد،اینک در ادامه مروری بر گوشه های زندگی این عالم عامل پایتخت نشین می نماییم تا آنانی که هنوز او را نمی شناسند بهتر بشناسند و دیگران هم مجدد یاد و خاطرات این عالم سفر کرده برایشان زنده شود.
تولد
مرحوم آیت الله آقا مجتبی تهرانی(ره)در سال ۱۳۱۶ ه.ش در خانوادهای از اهل علم، معرفت و شهادت در تهران به دنیا آمد. پدر ایشان مرحوم آیت الله میرزا عبدالعلی تهرانی، از شاگردان مرحوم حاجشیخ عبدالکریم حائری یزدی، فقیهی مجاهد و عارفی سترگ بود که در زمان تاریک حکومت پهلوی اوّل، با همراهی و رفاقت مرحوم آیتالله شاهآبادی بزرگ، به اقامۀ جماعت در مسجد جامع بازار تهران مشغول بود و در امر تربیت نفوس مستعدّ و هدایت گمراهان و جاهلان اهتمام ویژه داشت.
تحصیل علوم حوزوی از بدو دوران کودکی
حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی، طبق رسم خاندانهای علم و معرفت، تحصیل در علوم دینی و اشتغال به علوم حوزوی را از دوران کودکی آغاز نموده و در امر تحصیل علوم، جدّیت فوقالعادهای داشت. ایشان با هدایت و ارشاد والد بزرگوار خود از پنج سالگی به مکتب رفت و در سنّ ۱۰سالگی بخشی از مقدّمات را در مدرسۀ حاجابوالفتح تهران گذراند. سپس بههمراه پدر خود برای مدّت سه سال به مشهد مقدّس مهاجرت کرده و در سایۀ الطاف حضرت علیبن موسی الرّضا(ع) مشغول به گذراندن دروس مقدّمات گردید و بهدلیل هوش و استعداد سرشار، بهطور خصوصی از محضر ادیب نیشابوری بهره برد. در سال ۱۳۳۴هـش در سنّ ۱۸سالگی به قم مهاجرت کرد تا در حوزۀ نوپای آن دیار، که به تازگی اهل علمِ جهان تشیّع را بهسوی خود جذب میکرد، حضور یابد و دروس سطح خود را به اتمام رسانده و از محضر مراجع تقلید بهره برد.
برخی از اساتید ایشان
حضرت استاد با جدّیت و پشتکار بسیار، دروس سطح را به سرعت تمام کرد و به محضر علمی بزرگانی چون امام خمینی، مرحوم آیتالله العظمی بروجردی، آیتاللهالعظمی گلپایگانی، علّامۀ طباطبایی، آیتالله داماد و آیتالله فرید راه یافت. در جدّیت و پشتکار معظّمله همین نکته کافی است که به فرمودۀخودشان، در زمانی که مشغول به دروس سطح بودند، دو مرتبه کلّ کتاب «وسائلالشیعه» را مطالعه کردند تا برای شرکت در درس خارج آماده شوند.
رسیدن به درجه اجتهاد در سن ۲۵ سالگی/از شاگردان خاص امام خمینی(ره)
ایشان با نبوغ و پشتکاری که از خود نشان دادند، در سنّ ۲۵ سالگی به درجۀ رفیع اجتهاد رسیده و بهزودی توانستند از نزدیکان و خصّیصین حضرت امام قرار گیرند. مقبولیّت علمی ایشان نزد استاد خویش، بهاندازهای بود که حضرت امام به طلبۀ خوشاستعداد و جوان خود اجازه داد تا تقریرات و نوشتهجات درس بیع شان را جمعآوری کرده و به صورت یک اثر مستقل منتشر نماید. ایشان در همین ایّام، کتاب مکاسب محرّمۀ حضرت امام، همچنین دوجلد رسائل اصولی ایشان را تنظیم و منتشر کردند.
تنظیم صحیح رساله علمیه امام خمینی(ره) به دستور امام
با آنکه هنوز مدّت زیادی از استفادۀ این طلبۀ فاضل و جوان از محضر زعیم عالم تشیّع، حضرت آیتالله العظمی بروجردی نگذشته بود، این مرجع کمنظیر رحلت کرد و بار هدایت امّت را بهدوش خلف صالح خویش یعنی حضرت امام خمینی نهاد. حال که امر خطیر مرجعیّت متوجّه حضرت امام شده بود و نسخههای نامطلوب و حاوی اغلاط و اشتباه از رسالۀ حضرت امام در دست مردم بود، ایشان شاگرد فاضل خود، یعنی حاجآقا مجتبی تهرانی را مأمور به جمعآوری فتاوا و تنظیم صحیحترین نسخه از رسالۀ عملیه و مناسک حجّ خویش گرداند که در سال۱۳۴۳هـش به چاپ رسید و در دسترس مقّلدان امام قرار گرفت. حضرت استاد برای انجام این امر مهم، ضمن بهره گیری از دستنوشتههای متعدّد استاد خویش، با ایشان همبحث شد و رسالهای دقیق و علمی آماده کرد که بعدها جزو دقیقترین رسالههای منسوب به امام خمینی مطرح گردید.
بهره از مباحث اخلاقی و عرفانی امام خمینی(ره)
ایشان علاوه بر یادگیری فقه و اصول در محضر استاد بیبدیل خود، چندین سال نیز از مشرب اخلاقی و عرفانی آن عارف کامل و عالم ربّانی سیراب گردید و با دیدگاههای اجتماعی و سیاسی امام امّت بهخوبی آشنا شد. این استضائه از خورشید حیاتبخش امام و دیگر اولیای الهی ادامه داشت تا آنکه جرقّههای بیداری اسلامیِ ملّت ایران زده شد و امام خمینی از کشور تبعید گردید. در این ایّام، حضرت آیتالله تهرانی بههمراهی بعضی دیگر از شاگردان معظّمله، کتابخانۀ ایشان را در قم دایر کردند که سهسال بعد توسّط ساواک، غارت و تعطیل شد.
عزیمت به نجف اشرف
آیتالله مجتبی تهرانی در سال ۱۳۴۷هـش به نجف هجرت کرد تا هم سیر معنوی خود را در سایۀ فیوضات امیرالمؤمنین و دیگر ائمۀهدی تکمیل نماید و هم از تربیت استاد خویش بیبهره نماند. ایشان در این مدّت سهساله که در نجف اشرف مشغول به خودسازی در امور معنوی، تدریس کفایه در مدرسۀ آیتالله بروجردی و تحصیل در محضر حضرت امام بودند، در درسهای خارج اصول مرحوم آیتاللهالعظمی خویی و درس آیتاللهالعظمی حکیم حاضر میشدند.
بازگشت ایشان به تهران به دستور امام خمینی(ره)
این سفر پربرکت، زیاد طول نکشید و حضرت امام به ایشان امر کردند که به ایران برگشته و در تهران حضور داشته باشند. لذا ایشان در اواخر سال ۱۳۴۹هـش به زادگاه خود بازگشت و به کارهای مهم و برزمین مانده مشغول گردید.
اقامه نماز جماعت مسجد جامع بازار و تشکیل جلسات اخلاق و تفسیر در تهران
آیت الله مجتبی تهرانی از سال ۱۳۵۱هـش ضمن اقامۀ جماعت در مسجد جامع بازار، تشکیل جلسات اخلاق و تفسیر برای جوانان در همانسالها، تربیت و هدایت جوانان انقلابی را بهدست گرفتند. از جلسات بسیار محرمانه با برخی انقلابیون فعّال گرفته تا جلسات عمومی اخلاق که در برخی مقاطع زمانی بهدلیل ممانعت حکومت جور، تعطیل میشد، همچنین حضور در بازار تهران و هدایت و رهبری مردم کوچه و بازار، از اهمّ فعّالیتهای معظّمله پیش از انقلاب بود. حضور عادّی حضرت استاد در تهران و فعالیّتهای مخفی ایشان در راهنمایی و رهبری مجاهدان انقلابی، آنقدر مفید و مؤثّر بود و هنوز هم برکات آن در میان اهالی تهران، باقی و جاری است، که بعد از مدّتها سِرّ تأکیدهای حضرت امام مبنی بر مراجعت ایشان به تهران را روشن ساخت. عنایت ویژۀ حضرت امام به تهران موجب گردید که حضرت استاد، تا پایان عمر در عاصمۀ جهان تشیّع بماند و نعمتی بیبدیل برای اهل این دیار باشد.
عدم پذیرش مسؤلیت های اجرایی با پیروزی انقلاب اسلامی و رهبری استادشان امام راحل
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز ولایت و زعامت حضرت روح الله، همچنین با توجّه به سوابق درخشان و مراودات حضرت استاد با امام امّت، انتظار میرفت که ایشان یکی از مسؤولین نظام اسلامی شده و گوشهای از بار این انقلاب را به دوش بکشند. امّا بنا به فرمودۀ خودشان، ایشان با دعا به درگاه خدای متعال و توسّل به حضرات معصومین، خود را از قبول مسؤولیتهای اجرایی کنار کشیدند و با حضور در صحنۀ نیروسازی برای انقلاب، همچنان به صورت گمنام و مؤثّر به تربیت نیروهای جوان و کارآمد برای انقلاب اسلامی پرداختند.
تشکیل جلسات دروس خارج از سال ۱۳۵۷
ایشان دروس خارج خود را در سال ۱۳۵۷هـش در منزل خویش و با حضور برخی از فضلای تهران آغاز نموده و در سال ۱۳۶۴هـش با قبول کردن تولیت مدرسۀ مروی توسّط آیتالله مهدوی کنی، این دروس را مجدّداً در مدرسۀ مروی آغاز نمودند. جلسات درس خارج ایشان مملوّ از طلّاب سطوح عالی بود که برای انجام وظیفه به تهران آمده بودند و از فضای علمی قم فاصله داشتند. این جلسات آنقدر مفید و کمنظیر بود که بسیاری از فضلا را به خود جذب کرد و حسرت دوری از فضای علمی قم را به رضایت و شکرگزاری شرکت در این جلسات علمی تبدیل نمود.
در قوّت علمی این فقیه متتبّع ذکر همین نکته کافی است که ایشان در طول عمر شریف خویش، توفیق یافت که بیش از سی و دو مرتبه کتب اربعۀ شیعه را مرور کند و اغلب عبارات آن را در ذهن حاضر داشته باشند؛ بدیهی است که درس خارج ایشان پُر از نکات دقیق و بدیعی بود که کمتر نصیب اهل علم و فضلای حوزات علمیه شده است.
تشکیل جلسات بی نظیر اخلاق و معارف اسلامی در تهران
از طرفی دیگر، جلسات عمومی اخلاق و معارف اسلامی که قبل از انقلاب نیز برپا بود و از سال ۱۳۵۹هـش به طور منظّم و هفتگی دائر میگردید، مأمن بینظیری برای بسیجیان مخلص حضرت روحالله و سکّوی پرشی برای دلدادگان و حیاتیافتگان انقلاب اسلامی بود که تازه از زیر یوق جهالت ستمشاهی رهایی یافته و به نور حکومت الهی منوّر گشته بودند و بیصبرانه و مشتاقانه بهدنبال معارف عمیق اسلام بودند.
ارتحال در آستانه اربعین حسینی
سرانجام این مرجع بزرگوار تقلید، فقیه وارسته و استاد بزرگ اخلاق، پس از ۴۰سال خدمت صادقانه در نشر معارف اسلامی و ترویج مکتب حقّۀ اهلبیت عصمت و طهارت در دیماه سال ۱۳۹۱هـش بعد از گذراندن یک دورۀ طولانی بیماری و پس از تحمّل فشارها و صدمات ناشی از آن، در آستانۀ اربعین سالار شهیدان بهسوی مولای خویش سفر کرد و در صحن و سرای حضرت عبدالعظیم حسنی آرام گرفت.
فرمایشات ایشان در باره امام حسین (علیه السلام)
در مقدمه کتاب حاج آقا مجتبی آمده است که حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی (رحمه الله علیه) در بیمارستان فرمودند :”من از وقتی که از نجف به تهران برگشتم ، همه چیزم را با امام حسین (علیه السلام) شروع کردم . اولین باری که برای اقامه نماز جماعت به مسجد جامع رفتم ، سوم شعبان بود. اولین شبی هم که جلسه ام را شروع کردم ، شب سه شعبان بود. من همه چیزم را به نام سیدالشهدا (علیه السلام) گره زدم”.
این پیوند آن قدر عمیق بود که رفتنشان هم به نام و یاد آن حضرت گره خورد و روز تشییع و خاک سپاری ایشان در اربعین امام حسین ( علیه السلام) بود.
انجام کارهای شخصی توسط خودشان
در کتاب خاطرات حاج آقا مجتبی آمده است:حاج آقا وقتی وارد مسجد می شدند،خودشان کفششان را بر می داشتند و اجازه نمی دادند که کسی آن ها را بردارد و برایشان بیاورد.یک روز شخصی آمد و قبل از حاج آقا خم شد و کفش های ایشان را برداشت که به داخل مسجد ببر.
حاج آقا به او گفتند:کفش ها را بده من!او نپذیرفت و فکر کرد ایشان دارد تعارف می کند.اما حاج آقا به او گفتند: من دارم یک مسأله شرعی به تو می گویم این کفش ها مال من است و من راضی نیستم تو آن ها را برداری! او هم مجبور شد که کفش هایشان را به حاج آقا برگرداند.همیشه کارهای شخی شان را خودشان انجام می دادند.
به کوشش: امیرمحسن سلطان احمدی
انعکاس در : خبرگزاری ایکنا
*منبع:کتاب حاج آقا مجتبی
برچسب ها :آیت الله آقا مجتبی تهرانی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰