لزوم داشتن استاد برای تربیت روح
همانطور برای ابعاد دنیوی خود مثلا برای نقاش شدن به یک استاد متخصص نقاش نیاز داریم تا زیر نظر او یک نقاش ماهر بشویم برای بخش روح و تربیت آن جهت رسیدن به خدا نیز نیاز به داشتن یک استاد و مربی هستیم.
اوایل دهه هشتاد بود که در یکی از جلسات مرحوم آیت الله مجتهدی با بُعد روح در هر انسان بیشتر آشنا شدم و این عالم فقید تاکید نمود که همانطور جسم به غذا نیاز دارد روح نیز چنین نیازی در او وجود دارد، بنابراین همانطو که به جسم می رسیم باید به روح نیز برسیم و روح را برای دیدار و لقاء الله آماده نماییم.
شب گذشته (۱۲ آبان ماه ۹۴) استاد محمد شجاعی در جلسه هفتگی انسان شناسی به داشتن استاد و مربی برای انسان شدن تاکید کرد که برخی در زندگیشان چنان غافلانه زندگی می کنند بدون اینکه راه راست را بپیمایند و یا اینکه استاد و راهنمایی داشته باشند، بلکه در سیر مسائل انسانی علاوه بر اینکه استاد و حکیمی ندارد تا تربیت بشوند دنبال آن هم نیستند که چنین استادی برای بخش انسانی و فوق عقلانی خود پیدا کنند.
از این رو ما در بُعد جسمی برای یادگیری یک فن و تخصص از استادان خُبره و متخصص آن فن استفاده می کنیم و کسی نیست که بگوید من از شکم مادرم بیرون آمده و متخصص و خبُره در یک فن خاص هستم.مثلا کسی که نقاش ماهر یا خطاط ماهری است پس از یک پروسه ی آموزشی در نزد یک استاد صاحب نام و متخصص آن حرفه آن شاگرد نیز متخصص شده است.
حال در امر یادگیری و متخصص شدن کسی بدون استاد و راهنمایی به جایی نرسیده و کسی نشده است،در تمام مراحل زندگی این امر وجود دارد اما نکته مهم و فراموش شده این است که ما به فکر روح خود نیستم و آن را رها نموده ایم.
گاها چنان در زرق و برق دنیا و در بخش حیوانی و گیاهی خود فرو رفته ایم که دیگر روح را نمیبینیم و فراموش کرده ایم که هدف از آفرینش ما چه بوده است؟ اصلا برای چه چیز به این دنیا آمده ایم؟ همین غفلت و فراموشی باعث گردیده که فقط به جسم برسیم و روح را فراموش نماییم.
ما از خدا هستیم و به سوی خدا می رویم، حال در این مدت عمرمان چقدر سر کلاس خداشناسی حاضر شده ایم؟ چقدر دغدغه داشتیم تا یک مربی خدا شناسی پیدا کنیم؟ چقدر به فکر بودیم که استادی برای این سفر طول و دراز داشته باشیم که خطا نرویم؟
هر روز در نمازمان از خدا می خواهیم ما را به راه راست هدایت کند، حال خودمان چقدر عملا در تلاش بودیم که به راه راست هدایت قدم بگذاریم و کج راهه نرویم و زندگی مان بی هدف و تکراری نباشد، هدف را بشناسیم و به سویش حرکت کنیم.
لازمه این مسیر که انتهایش خدا می باشد ، داشتن یک استاد و مربی متخصص و ایمانی است که ما را با خدا آشنا کند و آموزش دهد که چگونه طی طریق این راه را بنماییم و راه راست را طی کنیم تا روح مان با خدا نزدیک شود و انس بگیرد که هدف اصلی خلقت مان نیز همین است.
حال برای پیدا کردن استاد این راه با توکل و توسل به خدا و تلاش خداوند هم کمک می کند و چنین کسی را سر راهمان قرار می دهد.
نتیجه اینکه لازمه هر کاری که می خواهیم متخصص و خبره بشویم داشتن یک استاد و راهنمای اهل فن و خبره این کار می باشد و نباید بُعد روح و انسانی خود را به فراموشی بسپاریم چون این بُعد ابدی است و فنا ناپذیر می باشد.
پس از این که روشن شد داشتن استاد برای رشد معنوی ضروری است، یکی از تلاش های شخصی برای اصلاح نفس، سراغِ استاد رفتن است مانند این که کسی می داند برای درمان بیماری باید سراغ پزشک برود، در این حالت در جستجوی پزشک خوب و متخصص یکی از اقدامات او برای درمان است.
تشویق به مجالست با اهل علم و رفتن به جلسات درس اخلاق علماء و عرفا با توجه به همین مطلب است. بنابراین فرد تشنه معنویت باید در کنار تلاش فردی برای رشد، در جستجوی استاد خوب نیز باشد و این را یک وظیفه بداند.
نکته قابل توجه در اینجا آن که وقتی شخص می داند همه امور این عالم با حساب و کتابی دقیق، جریان دارد و یافتن استاد هم به عنایت خداست؛ در همه حال از اعمال خود مراقبت می کند تا مبادا عملی، او را از یافتن استاد محروم سازد استادی که او را به خدا و استاد و انسان کامل که در این مقطع زمانی امام عصر (عج) است برساند.
به قلم: امیرمحسن سلطان احمدی
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰