…جز آستان تواَم در جهان پناهی نیست.
سلام، عزیز ارجمند، جناب سلطان احمدی
با شعر «ماتم گل… »
به یاد عاشورای حسینی، به جمع عزاداران حضرتش بپیوندیم.
منتظر و مشتاق نظرات شما خوبانم.
شور و شعور حسینی در کلام آیت الله ضیاء آبادی
آیت الله ضیاءآبادی:امام حسین(ع) برای دین خدا همه چیزش را داده است. این چه عشقی است که شما میگویید؟ چرا رباخواری میکنید؟ چرا حقوق همدیگر را رعایت نمیکنید؟ چون هنوز خدا را قبول ندارید. شما اگر ایمان آوردهاید و حسینشناس شدهاید، در راه خدا جهاد کنید. در مقابل نفس اماره بایستید.
جلسات درس اخلاق آیت الله سید محمد ضیاءآبادی دوشنبه ها برگزار می شود و در ماه های محرم و صفر به دلیل انجام برنامه های سوگواری حسینی تعطیل می گردد، سال گذشته در آخرین جلسه درس اخلاق معظم له در ماه ذیحجه و در آستانه ماه محرم (دوشنبه ۲۲آبان ۱۳۹۱) ایشان بیانات بسیار خوبی در خصوص چگونگی عزاداری حسینی بیان داشتند.
طبق معمول همیشه من از این جلسات یاداشت برداری می نمایم و بعد در فضای مجازی و حتی بعضی خبرگزاری ها آن را نشر می دهم تا دیگران نیز از این مباحث خوب اخلاقی استفاده کنند.
ازنظر شخصی خودم آیت الله ضیاءآبادی مباحث بسیار عالی و خوبی دارند، و به حق ایشان عالمی عامل هستند که حرفشان به عمق قلب ها می نشیند.
اینک ضمن تسلیت ماه محرم ، مناسب دیدم در آستانه ماه محرم امسال ۱۳۹۲شمسی این بیانات را که شخصا تهیه کردم، در ادامه تقدیمتان نمایم:
*واقع عاشورا یک دانشگاه از حقایق دینی است
در واقع عاشورا یک دانشگاه، یک مدرسه، یک دارالتعلیم و یک دارالتربیت است. عاشورا هم معارف دین را تعلیم میدهد و هم انسان میسازد و اخلاق انسانی ایجاد میکند و در واقع امام حسین(ع) یک نمایشگاهی از حقایق دینی را مجسم کرد و عملا آن را در عاشورا نشان داده است.
*قرآن و عترت را به دل ها راه دهید و در هر دو تدبر نمایید
امام حسین(ع) در یک روز (روز عاشورا) به قدر تمام دنیا همه حقایق دینی را عملا نشان داد. زهد، تقوا، جهاد، ایثار و فدارکاری همه را عملانشان داد. ما کمتر به این موضوع توجه میکنیم فقط در قرآن وظیفه تدبر نداریم بلکه هم در قرآن و هم در عترت باید تدبر کنیم. این دلها بسته است، چرا قرآن و عترت را به دلها راه نمیدهید؟ چرا حسینشناس نیستید؟ کار و حرکت ایشان تدبر میطلبد.
*عقل،قلب،بدن سه بعد انسان ها
این انسان سه بعد دارد که شامل عقل، قلب و بدن است، هرکدام کار مخصوص به خود را دارند. عقل کارش شناختن است و قلب هم کارش عشق ورزیدن است. آنچه را عقل تشخیص داده قلب آن را قبول میکند و بدن هم خاضع آن میشود.
محبت های دروغین*
حال اگر انسان موجودی را با جمال و کمال شناخت و عاشقش شد، در مقابلش خاشع میشود، ولی ما در زندگی در مسئله اطاعت ضعیف هستیم. ما مدعی هستیم که عقل داریم حقایق را شناختهایم؛ اما در عمل ناقص هستیم. در واجبات و ترک محرمات خیلی کسری داریم. حال چرا باید این چنین باشیم؟ چون محبتمان دروغین است. اگر محبت واقعی بود در مقابل خدا خاشع میشدیم. معرفت محبت و بعد اطاعت میآورد. وقتی با شناخت جمال و زیبایی به آن علاقهمند شدیم، خاضع میشویم؛ اما اطاعت نمیکنیم.
*چرا در مجالستان فقط تحریک احساسات است؟/نقص درمحبت
از ابتدا نقص داریم. در توحید و خداشناسی نقص داریم، چون خدا را نشناختیم و دوستش نداریم و به طبع خاضع هم نیستیم. در محبتمان نیز نقص هست. چرا آن جمال واقعی را نمیشناسید تا عاشق و خاشعش باشید؟. متأسفانه در مجالس امام حسین(ع) نیز چنین است که تحریک عقول و تنبیه قلوب نمیشود. غالباً در این مجالس تحریک احساسات است. چه بسا مجالس با هزینههای سنگین برپا میشود؛ اما یک مطلب از عقاید و اخلاق گفته نمیشود تا دلها بیدار شود.
*مجالسی سراسر احساسی
غالباً از ابتدا تا انتهای مجلس سعی بر خواندن شعر یا سخنی است که دلها را تحریک و اشکها را جاری کند. در این مجالس هرکس بتواند بهتر احساسات را تحریک کند و اشک زیاد بگیرد میگویند او سخنران خوبی است. در صورتی که این حالت احساسی زودگذر است و به خورد عقل چیزی نمیدهند. تا مجلس تمام میشود، فرد به حالت اولش برمیگردد و همان شقاوت و بیپروایی قبل دوباره ظاهر میشود.
*نمونه فرق احساس با عقل
قرآن در این خصوص در آیِه ۲۷ سوره انعام میفرماید «ولو تری اذ وقفوا علی النار فقالوا یا لیتنا نرد ولا نکذب بآیات ربنا ونکون من المومنین؛ اگر ببینی حال آنها را هنگامی که بر آتش دوزخشان بازدارند که در آن حال با حسرت گویند، ای کاش ما را به دنیا برمیگردانیدند تا دیگر آیات خدا را تکذیب نکرده و ایمان آوریم»، در این آیه وقتی دوزخیان را به آتش انداختهاند و آنجا شعلههای آتش را دیدهاند پشیمان شدهاند. این از ترس آتش است؛ اما اگر اینها باز به دنیا برگردند اعمال گذشته خود را دنبال میکنند چون فریاد برگشتشان از روی عقل نیست از روی احساس است. از روی عقل آتش را دیده تحریک شده و فریاد میزنند ولی اگر برگردند با همان قلب مرده و قسی برمیگردند.
*عوارض تحریک احساسات بدون تحریک عقل
نمونه آن شبهای احیا است. در این شبها وقتی چراغها خاموش میشود، قرآنها روی سر گذاشته، فریادهای «بک یا الله» زمین را میلرزاند، حال توبه و استغفار انجام شده و تمام حالات توابین را دارند و چقدر الهی شدهاند که میگویی اینها دیگر گناه نمیکنند و ممکن نیست دیگر به گذشته برگردند؛ اما فردا صبح این مردم وقتی به بازار، مرکب و کارهایشان برمیگردند. که مشخص میشود آن صحنه شب احیا فقط تحریک احساساتشان بوده است. یک اشک و آه زودگذر که فایدهای ندارد.
*نمونه تحریک احساسات بدون عقل
مکه رفتن هم این چنین شده. وقتی مکه هستند حرفهایی میزنند و میگویند «ممکن نیست منحرف شویم» و همش یاد خدا هستند؛ اما تا وارد فرودگاه میشوند و زرق و برق تهران را میبینند همه چیز را فراموش میکنند چون آن چه در مکه داشتند یک حرکت احساسی بوده است، چون چشمشان همش کعبه و بدنهای کفنپوش را میدید، ولی حال که بازگشتند، همان قلب قبلی با قساوت را دارند.
*تحریک عقول شرط اصلی و مهم مجالس حسینی
باید معرفت، محبت و اطاعت داشته باشید و شرط مجالس امام حسین(ع) تحریک عقول و تنبیه قلوب و پس از آن تحریک احساسات است. تنها تحریک احساسات و اشک چشم خالی کافی نیست.
*جهنمیان در دوزخ با دیدن آتش از روی احساس درخواست فرصتی دوباره می کنند
وقتی در آیه ۲۷ سوره انعام آمده است که وقتی جهنمیان آتش جهنم را میبینند و میگویند یک فرصت دیگر به ما بدهید، آنها هم از روی احساسات این چنین میگویند؛ اما خدا میفرماید من این بندههایم را می شناسم. اینها برگردند باز همان بنده قبلی هستند. حتی اگر این جهنمیان که جهنم را دیدهاند وقتی برگردند قطعا جهنم را یادشان میرود. حال دیگر نمیشود از مکه رفتهها توقع داشت.
*تحریک عقول در کنار احساسات نتیجه بخش است
پس باید تدبر کنیم باید هم در قرآن و هم در عترت تدبر کنیم؛ اما ما فقط تحریک احساسات داریم، شما توقع دارید مردمی که در مجالس عزای امام حسین(ع) شرکت میکنند با شور فریاد یا حسین میزنند و اشک میریزند، دیگر گناه و خطا نمیکنند؟ اگر در این مجالس تحریک عقول و تنبیه قلوب انجام شود با فکر و چشم مردم مسائل و حقایق دین، قرآن و امام که در سعادت انسان تأثیرگذار هستند گفته شود و در این شرایط اگر ذکر مصیبتی هم گفته شود، تأثیر خواهد گذاشت؛ اما تا غوغای تحریک احساسات و اشک چشم خالی باشد این زودگذر است و نتیجه نمیدهد.
*امام حسین ع شهید شدند تا ما خدا شناس و خدا پرست شویم
امام حسین(ع) شهید نشد تا ما بهشتی شویم. کسی بهشتی است که خداشناس، خدادوست و خداپرست باشد. ایشان با شهادتشان خواستند ما خداشناس، خدادوست و خداپرست شویم. ولی ما که اصلا خدا را نمیشناسیم چگونه حسینشناس باشیم. ما میگوییم کربلا شهیدپرور میخواهد، ولی شهید کسی است که قبل از مردنش جمال خدا را ببیند و عاشق خدا شود. یعنی شهود، مشاهده یعنی دیدن خدا، جمال خدا چشم و دلش را پرکند و کسی غیر خدا را نبیند. حال امام حسین(ع) حاضر شده همه چیزش خدا باشد. خودش و بچههایش در خون بغلطند، زن و فرزندش اسیر شوند، چون خدا خواسته است.
شما برای چه گریه میکنید و میگویید «امام حسین مظلوم است»، این گریه برای دنیا است که میگویید جوان ۱۸ ساله و طفل شیرخوارش کشته شدهاند؛ اما امام میگوید من خود آنها را برای دین خدا دادهام، ولی شما دین خدا را زیر پا گذاشتهاید و میگویید عاشق حسین هستید.
امام حسین(ع) برای دین خدا همه چیزش را داده است. این چه عشقی است که شما میگویئد؟ چرا رباخواری میکنید؟ چرا حقوق همدیگر را رعایت نمیکنید؟ چون هنوز خدا را قبول ندارید. شما اگر ایمان آوردهاید و حسینشناس شدهاید، در راه خدا جهاد کنید. در مقابل نفس اماره بایستید. چشمانتان را به گناه آلوده نکنید، غیبت نکنید، دروغ نگوئید، آزار نرسانید و لقمه حرام نخورید. جهاد شما همین است. جهاد شما همین نفس اماره است. جلوی خودتان را بگیرید. امام حسین(ع) کشته نشد که ما گناه کنیم و به بهشت رویم،ما نیز باید جهاد کنیم.
به قلم:امیرمحسن سلطان احمدی
برچسب ها :آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱