کد خبر : 3550
تاریخ انتشار : پنجشنبه 5 بهمن 1391 - 18:09
چاپ خبر دیدگاه‌ها برای نقش روح در پرورش انسان در بیان آیت الله ضیاءآبادی بسته هستند

نقش روح در پرورش انسان در بیان آیت الله ضیاءآبادی

آیت الله ضیاءآبادی در این جلسه به بررسی نقش روح انسان در پرورش بعد جسمانی و روحانی انسان پرداختند که در ادامه مشروح آن می آید.

آیت الله ضیاءآبادی در این جلسه به بررسی نقش روح انسان در پرورش بعد جسمانی و روحانی انسان پرداختند که در ادامه مشروح آن می آید.


رسیدن به جسم و فراموش کردن روح در بیان آیت الله ضیاءآبادیبه گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دست نوشته‌های معارفی امیرمحسن سلطان‌ احمدی (سلطان‌احمدی دات آی آر): جلسه هفتگی درس اخلاق حضرت استاد آیت‌الله سیدمحمد ضیاءآبادی شامگاه دوشنبه ۲بهمن‌ماه ۱۳۹۱ در مسجد علی‌بن‌الحسین(ع) دربند شمیرانات برگزار شد، که توفیق شد در این جلسه از محضرشان بهره مند شوم.

ایشان در این جلسه به بررسی نقش روح انسان در پرورش بعد جسمانی و روحانی انسان پرداختند و در ادامه تذکراتی درباره توجه به جسم و فراموش کردن نقش روح در دنیای متمدن بی تدین بیان کردند.

در ادامه مشروح یادداشت های شخصی ام از این جلسه تقدیم می گردد:

کلمه روح در قرآن و نقش روح در پرورش انسان

درخصوص کلمه روح در قرآن چند مورد به کار رفته است که هرکدام بر حسب قرینه یک منظور است یک‌جا در قرآن روح‌القدس آمده که به حضرت جبرئیل تعبیر شده است. جای دیگر به روح‌الامین اشاره شده که باز هم به جبرئیل تعبیر شده و گاهی هم روح تعبیر شده؛ اما قیدی ندارد مانند (روح) در سوره قدر که می‌خوانیم «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ» که در این آیه کلمه روح بعد از ملائکه ذکر شده است.

ملائکه نشان از یک موجود مستقل می‌دهد که با روح در شب قدر پایین می‌آیند. یک جا هم مربوط به قیامت است که قیدی ندارد و ملائکه و روح در صف می‌ایستند و فرمان خدا را اطاعت می‌کنند.

نقش روح در شرافت بخشیدن به انسان

به هر حال موارد مختلف با معانی مستقل از کلمه روح وجود دارد. یک‌جا هم روح را مربوط به روح انسان می‌دانند که خدا به ملائکه می‌فرماید «وقتی پیکر انسان را ساختم در آن روح دمیدم» یعنی این انسان خیلی موجود شریفی است که خدا در آن روح دمیده است.

پرسش از حقیقت روح از پیامبر(ص)

از قرآن و مفسران برمی‌آید که در آیه ۸۵ سوره اسراء که خداوند می فرماید: «وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ ۖ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا؛ تو را از روح مى‌پرسند. بگو: روح جزئى از فرمان پروردگار من است و شما را جز اندک دانشى نداده‌اند.» منظور همین روح انسان است.

از پیامبر(ص) درخصوص روح انسان پرسش کردند و خداوند به پیامبر(ص) می‌فرماید «جواب بده و بگو روح از عالم امر پروردگار من است آن خدایی که مرا پرورش داده، او عالمی دارد و عالم امر، ایجاد و خلاقیت است که باید به آن علم داشته باشید تا بدانید چیست و شما نمی‌توانید علم و قدرت خدا را احاطه کنید. اصلاً شما ذات اقدس حق را هم نمی‌دانید چیست؟ به شما اندکی علم داده‌اند پس خیال نکنید چون انسان هستید همه چیز را می‌دانید علم شما اندک است».

حیات چیست؟ /جهل ما در برابر دریای علم

ما حیات داریم اما نمی‌دانیم این حیات چیست؟ یعنی نمی‌دانیم چه داریم. وقتی کسی فوت شد می‌گوییم او مرده است؛ اما هرچه ما داریم این فرد مرده هم دارد. چه داریم که او ندارد و الان فوت کرده است؟ و آن چیز حیات است.

یک عمر با حیات زندگی کرده‌ایم ولی نمی‌دانیم آن چیست؟ علم ما در این دریای بی‌کران جهل و قطره‌ای بیش نیست. این عالم معلومات زیادی دارد که ما نمی‌دانیم.

امام علی(ع) در وصیتشان با امام حسن(ع) نیز فرمودند: دنیا جریان سیر خلقتش بر یک سری مقرراتی است که خالقش تنظیم کرده است. نعمت‌ها، بلاها، عمل‌ها و عکس‌العمل‌ها دارد که بعضی از ما آن را می‌فهمیم.

چیزی را نمی دانید با شهامت بگویید نمی دانم

لذا خیلی چیزها است که ما نمی‌فهمیم. مشیت الهی تعلق گرفته و خلق کرده است ولی ما نمی‌فهمیم. مولا در این نامه به فرزندشان تأکید دارد که اگر مسئله‌ای برایت دشوار آمد بگو من نمی‌دانم. متأسفانه بعضی‌ها خیلی مغرور هستند. چیزی که نمی‌فهمند را نمی‌گویند نمی‌دانیم. باید آنچه به فکر ناروا بود و نمی‌دانیم بگوییم نمی‌دانیم. ما که دنیا آمدیم بچه جاهلی بودیم.

امام در این نامه جنبه‌های بشری را به فرزندشان نشان می‌دهند. خیلی از مطالب است که ما الان نمی‌دانیم ولی بعداً آگاه می‌شویم و خیلی از مطالب هم هست که عمر انسان تمام می‌شود ولی آنها را نمی‌فهمد. بنا نیست همه چیز را بدانیم؛ لذا وقتی دیدید نمی‌فهمید با خدا باشید و از او بخواهید تا دانایتان کند. همیشه دست به دامن خدا بزنید.

انسان موجودی جامع و امتیاز خاص او

انسان یک موجود جامع است از هر نوع موجودات در عالم نوعی دارد. از نظر رشد و نمود با نباتات شریک است و مانند نباتات رشد و نمو می‌کند. از نظر حس و حرکت، شهوت و غضب با حیوانات شریک است با جامدات هم شریک است؛ اما یک امتیاز خاص دارد که انسان را گل سرسبد کائنات کرده است.

هرچند انسان با جامدات، نباتات و حیوانات شریک است؛ اما عقل و فکر دارد که مختص انسان است. با این عقل و فکر مکارم اخلاق را ایجاد کرده و عاقبت نورانیت را به خالق جهان در خود ایجاد می‌کند.

انسان و منیت هایش / خودتان را گم کرده اید

همیشه می‌گوییم باغ من، خانه من، همسر من، ماشین من، چشم من، گوش من و … یک عمر انسان با این منیت زندگی می‌کند با مطلقات این من‌ها بازی می‌کند. حالا خود من کجاست؟

همه که ادوات شد یک عمر انسان دنبال ادوات می‌گردد. حال کسی که چیزی گم کرده باشد دنبال آن می‌گردد. آیا مثلاً وقتی خودرو شما گم شده است دنبال آن نمی‌گردید؟ اما خودتان گم شده‌اید، چرا دنبال خودتان نمی‌گردید؟ این گفته مولای ماست که تعبیرش چنین است تعجب می‌کنم از کسی که دنبال گم شده‌هایش می‌گردد ولی خودش را گم کرده است و دنبالش نمی‌گردد.

یک عمر دنبال اضافات و غفلت از خود و خدا / خدا تنها محبوب اول و آخر

یک عمر است دنبال اضافات می‌گردیم دنبال خانه خوب، مرکب خوب و غذای خوب؛ اما خودمان کجا هستیم؟ خودمان فقیر و بیچاره است و این جهل است.

عمری دنبال گمشده‌های اضافه گشتیم اما بعد از ۸۰ سال خودش مانده و قبرش، خودش چیزی از خود ندارد. عاشق هم بی‌معشوق زندگی نمی‌کند؛ اما حالا بعد از عمری همه رفته‌اند. او تنهاست محبوب ما اول و آخر خداست.

خانه من، همسر من، خودروی من و … اینها همه خوب است؛ اما مهم خدا است در قبر، برزخ و محشر فقط خدا با ما است در خواب و بیداری و مردن آنجا فقط خدا است؛ اما ما خدا را پیدا نکرده‌ایم و هیچ نفهمیدیم و این سال‌ها با دیگران زندگی کرده‌ایم؛ اما آن که از رگ گردن به ما نزدیکتر است خداست که با او نبودیم و بدبخت است کسی که خدا را نشناخته است.

نفس چیست؟

در روایت است که «کمیل‌ابن‌زیاد» از مولا در خصوص نفس پرسید و مولا هم پاسخ داد بدین مزمون که ما چهار نفس داریم:

یک نفس نباتی که با نباتات شریک است و حاصل آن رشد کردن و چاق شدن ما است. یک نفس حیوانی که با حیوانات شریک است و می‌خورد و می‌خوابد و با دیگران می‌جنگد و شهوت دارد.

یک نفس ناطقه قدسی که با فکر کردن و فهمیدن این نفس راه انسانیت را به ما نشان می‌دهد و یک نفس الهی که این خوب است.

با نفس نباتی و حیوانی خوب هستیم خوب می‌خوریم، می‌خوابیم و رشد و نمو می‌کنیم. با نفس ناطقه نیز راه‌های خوب و انسانیت را می‌شناسیم؛ اما اگر نفس آخری که نفس الهی است را شناختیم آنگاه می‌گوییم تنها معبود من خداست، آن چه کمیاب است و بسیار کم، همین نفس الهی است. «لا‌اله‌الا‌هو» باید جز او کسی را نبینید.

فهمیدن مهمتر از خواندن

ما خوب داد و فریاد می‌زنیم، راه را خوب بلدیم، دعای کمیل را نیز خوب می‌خوانیم و حفظ می‌کنیم؛ اما نمی‌فهمیم چه می‌گوییم.

اصل در این است که چقدر از آن فهمیده‌ایم به خواسته‌های نفس نباتی، حیوانی و ناطقه خوب جواب می‌دهیم؛ اما متأسفانه دنیای کنونی به نفس انسانی خوب لبیک نمی‌دهد.

در تمدن امروز تمام قوا می‌کوشند تا صدای انسانی از بین برود. برای غذا، بهداشت، گردش و ورزش جسم یک کودک خوب کار می‌کند؛ اما روی پرورش اخلاقی او هیچ دقتی نمی‌کنند.

از لحاظ پرورش روحی و اخلاقی کودک هیچ کاری نمی‌کنند هیچ حرفی از صداقت و تقوا به این کودک نمی‌زنند و این کودک رفته رفته انسانی از لحاظ جسمی فربه و چاق می‌شود که برای پرکردن شکم و شهوتش دست به هر جنایتی می‌زند.

دنیای متمدن ولی عاری از تدین انسانی

پس دنیای تمدن امروز که عاری از تدین انسان نمی‌پروراند، بلکه یک موجود دو پا را می‌پروراند و رشد و نمو می‌دهد که اندام و هیکل خوبی داشته باشد؛ اما در این موجود دو پا از انسانیت خبری نیست، در او رحم، عاطفه و مروت نیست.

رسیدن به جسم و فراموش کردن نقش روح

دنیای تمدن امروز نصف انسان را کشته است. بدن ما الاغ ما است، که بر آن سوار شده‌ایم و ما به جای رسیدن به روح و خودمان هدفمان رسیدن به این الاغ باشد و آن را خوب چاق می‌کنیم.

چراغ نفتی را برقی کرده‌ایم، آن حمام‌های عمومی را تبدیل به دوش‌های منزلمان کرده‌ایم، الاغ‌سواری را تبدیل به ماشین و طیاره کرده‌ایم، بالاخره ترقی کردند شتر را تبدیل به موتور کردند؛ اما برای خود انسان چه کرده‌اید؟

ما که فقط جسم و بدن نیستیم که فقط به بعد جسمی رسیدید؛ اما از انسانیت هیچ خبری نیست بعد جسم را زنده کردید و انسانیت را کشته‌اید.

تمام تأسیسات دنیای متمدن امروز همه اینها اگر بی‌تدین بوده به بشر خدمت نکرده است. چون علمی که بشر باید تحصیل کند این نیست.

علوم لازم اما به شرط انسانیت

بد تعبیر نشود این علم‌ها لازم و خوب است؛ اما به شرطی که انسانیت را هم در نظر بگیرید باید در تربیت انسان خیلی چیزها فرق کند. تربیت انسان باید با ایمان به خدا باشد انسان هم بعد جسمانی و هم بعد روحانی دارد. ما به بعد جسمانی خوب رسیدیم اما بعد روحانی را فراموش کرده‌ایم این بد است.

نگاه دین به نقش روح و جسم در تربیت انسان

تنها سازمانی که در دنیا تربیت همه جانبه انسان را برعهده دارد و روحی و جسمی او را تربیت می‌کند، سازمان دین است و آن هم دینی که به دست پیامبر(ص) تأسیس شده است و به همه تقاضاهای جسم و روح پاسخ می‌دهد.

دین گفته است از من نیست کسی که دنیا را رها کند و فقط به آخرت بپردازد و فقط در حال عبادت و سجود باشد و برعکس از من نیست کسی که آخرت را رها کند و فقط به دنیا بپردازد. نباید دنیا منهای آخرت و آخرت منهای دنیا باشد، باید کارهایمان طبق شرع مقدس اسلام باشد.

با رفتارتان کاری نکنید که باعث بدبینی دیگران به دین شود

باید در دنیا زندگی کنید،کار کنید ولی انسان بیکار در دین ما ممنوع است، اما آن کار هم باید طبق شرع مقدس باشد. ما را سفارش به تقوای الهی نموده اند پس دین را زیر پا نگذارید ، دین زنده کننده دنیا و آخرت ما است با مردم و حتی با مخالفین خود خوش رفتار باشید.

اگر شما ورع داشتید باعث می شود که دیگران به شیعه خوش بین باشند اما اگر بد کنید باعث بدبینی به شیعه می شود در حدیث آمده که شما باعث ننگ اهل بیت(ع) نشوید کاری نکنید که بگویند ساخته امام صادق(ع) این است و باعث بدبینی به دین شود.

پدیدآورنده:

به کوشش: امیرمحسن سلطان احمدی

www.soltanahmadi.ir

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.

درس اخلاق زیارت نیابتی درس اخلاق
logo-samandehi
error: حق تألیف را رعایت کنید