کد خبر : 31427
تاریخ انتشار : شنبه 6 خرداد 1402 - 21:49
چاپ خبر دیدگاه‌ها برای دو قسم غیب/خطر راه‌اندازی دستگاه غیب‌پروری بسته هستند

جلسه چهارم سیر برزخی؛

دو قسم غیب/خطر راه‌اندازی دستگاه غیب‌پروری

دو قسم غیب/خطر راه‌اندازی دستگاه غیب‌پروری
آیت‌الله احدی در این جلسه به بررسی دو قسم غیب یعنی غیب مطلق و غیب نسبی پرداختند و نسبت به راه‌اندازی دستگاه‌های غیب پروری و شیادان این مسیر هشدار دادند.

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارمین جلسه از سلسله مباحث «سیروسیاحت برزخی» حضرت استاد آیت‌الله حاج شیخ مهدی احدی (دامت‌برکاته) شامگاه جمعه ۲۹ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ شمسی در مسجد الزهرا (س) تهران برگزار شد که توفیق حضور در این جلسه و بهره از محضر این استاد برجسته اخلاق و عرفان اسلامی نصیبم شد.

 آیت‌الله احدی در این جلسه به بررسی دو قسم غیب یعنی غیب مطلق و غیب نسبی پرداختند و نسبت به راه‌اندازی دستگاه‌های غیب پروری و شیادان این مسیر هشدار دادند.

 در ادامه مشروح یادداشت‌هایم از بیانات ایشان تقدیم حضور شما معارف جویان عزیز می‌گردد تا از این طریق شما نیز بهره‌مند از این جلسه شوید.

غیب مطلق و نسبی دو قسم غیب / آیت الله احدی جلسه چهارم مربوط به دو قسم از غیب است؛ یکی غیب مطلق و دیگری غیب شهودی یا همان غیب نسبی است.

غیب مطلق

غیب مطلق ذات اقدس الله است؛ یعنی هیچ‌کسی نمی‌تواند به ذات خدا پی ببرد؛ چون ذات خدا غیرمطلق است اگر کسی گفت من ذات خدا را درک کردم دروغ گفته است؛ چون منطقه ممنوعه عالم عقل و خیال و فکر است و هیچ‌کسی حق ندارد در این منطقه ممنوعه وارد شود.

کسی خدمت پیغمبر (ص) آمد و حضرت گفتند درباره ذات خدا سؤال نکن که فراتر از ادراک و عقل بشر است. این را غیب مطلق می‌گویند.

غیب نسبی

اما غیب نسبی مربوط به اموری است که بعضی‌ها می‌توانند از این امور کشف کنند. مثل هواشناسی که هواشناس می‌گوید چند روز دیگر طوفان یا باران است که این موارد را غیب نسبی می‌گویند. یا در علم هم الان آمده که بعضی‌ها پیش خوانی می‌کنند یا مثلاً یک کلمه به شما می‌دهد و روی آن کلمه بقیه حرف‌ها را می‌زند غیب نسبی را خدا در اختیار بشر گذاشت.

من اصولاً از غیب نسبی به‌اندازه‌ای بهره نبردم که بگویم؛ اما بعضی از بزرگان و اساتید ما برای آن‌ها روشن می‌شد. گزارشاتی می‌دادند و صداهایی را می‌شنیدند؛ اما من به آن مرحله نرسیدم؛ ولی آن‌ها رسیده بودند.

خطر راه‌اندازی دستگاه غیب پروی

اما خیلی دقت کنید که خیلی از اینها غیب نیست؛ بلکه از سادگی مردم و زرنگی مکاران است. مواظب باشید دستگاه غیب‌پروری راه نیندازید که ضربه می‌زند! مثلاً فردی چند روز کلاس عرفان گذاشت و گفت من کار اسکن را می‌کنم و می‌دانم کجا درگیر نیست یا اینکه من بخت دختر و پسر را باز می‌کنم! اینها فریب است مواظب باشید و سمت این چیزها نروید.

روزی یک خانمی به دفترم زنگ زد و گفت من خاله لیلا هستم و از همسرم طلاق گرفتم؛ چون آقای بهجت گفته می‌خواهی زن امام‌زمان (عج) بشوی! و ایشان مرا می‌شناسد! تا این حد انحراف و سو استفاده است. مگر خدای تعالی جهان را دست عمه خانم‌ها و غیب‌بین‌ها می‌دهد؟!

ما اگر کلاس عرفان رفتیم برای این بود که نمازمان خوب بشود و یک نماز درست و مقبول بخوانیم یا اینکه نماز شب بلند شویم و نماز صبحمان قضا نشود و یک حال و هوایی به‌قصد قربت پیدا کنیم و تقرب ما درست شود.

در عرفان می‌خواهیم الله‌ اکبر ما الله اصغر نشود!

این درس‌های معنوی و عرفان چنان اساتید ما را ساخته بود که خدا را حاضر می‌دیدند. استادمان می‌فرمود وقتی می‌گویید الله‌اکبر و بعد گناه می‌کنید این می‌شود الله اصغر! ما می‌خواهیم در عرفان این الله‌اکبر ما اصغر نشود و وقتی اکبر است پس باید از او ترسید و حیا کرد و گناه نکرد کسی که از الله‌اکبر حیا می‌کند به معصیت نمی‌افتد.

از صاحب‌نفسان بخواهید دعایتان کنند!

دعا را باید کرد و از صاحب‌نفسان دعا بخواهید و در روایت معروف دارد که می‌فرماید: «الدّعاُ یَرُدُّ القضاءَ وَ قَد اُبرِمُ اِبراماً! دعا آن‌چنان است که مقدّرات حتمی الهی را دگرگون می‌کند»

رسیدن به غیب نسبی فقط به اذن الهی

غیب نسبی را خداوند به اذن خودش باید بدهد این‌طور نیست که غیب نسبی به همه برسد. همه نمی‌توانند و خدا باید اذن بدهد؛ اما خیلی از غیب‌های نسبی کاذب است و صادق نیست؛ لذا همه تلاشتان این باشد که یک دور تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه بخوانید چیزی بخوانید که در قیامت همراه شما بیاید و باعث نجاتتان باشد.

شهیدی که در برزخ شاد شد!

هشیاری در این قسمت خیلی مهم است ما الان نسبت به برزخ خبر نداریم. شهید حبیب نجار الی الظاهر در برزخ از بس شاد شد که در قرآن آیه ۲۶ و ۲۷ سوره یس می‌فرماید: «قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ۖ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ * بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ» (و به این مرد باایمان پس از کشته‌شدن، در عالم برزخ) گفته شد: بیا داخل بهشت شو، گفت: ای‌کاش ملّت من هم (از این نعمت بزرگ) آگاه بودند که خدا چگونه در حق من مغفرت و رحمت فرمود و مرا مورد لطف و کرم قرارداد.

علت غیب‌گویی بعضی از بزرگان

معلوم می‌شود در سیر برزخی مطالبی است که باید تحصیل کرد و دقت نمود. من گاهی اوقات متوجه بودم که چرا بعضی از بزرگان ما مثلاً یک گزارش غیبی به یک مراجعه‌کننده می‌دادند و متوجه شدم آن فرد چون گرفتار شبهه دینی شده بود می‌خواستند دین او را درست کنند. مثلاً دانشجویی آمد که دست آیت‌الله بهجت را ببوسد ایشان یواش در گوش او گفت جوان چرا شراب می‌خوری؟! و آن جوان هم واقعاً برگشت و بعدها برای ما این جریان را نقل کرد و ما هم از ایشان پرسیدیم و تأیید کردند. این‌جوری نبود که هر چیزی را بگویند.

خدا به هرکس بخواهد غیب را می‌دهد نه اینکه به هر کس غیب را بدهد. در آیه ۱۷۹ آل‌عمران می‌فرماید: «وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشَاءُ ۖ» و خدا همه شما را از سرّ غیب آگاه نسازد و لیکن به این مقام از پیغمبران خود هر که را مشیّت او تعلق گرفت برگزیند.

رسیدن به غیب باکلاس رفتن حاصل نمی‌شود

طرف به درس عرفان رفته که به غیب برسد درصورتی‌که این‌طور نیست و رسیدن به غیب باکلاس رفتن نیست! همین چله کلیمی کار هر کس نیست اینها را بردارید حضرت موسی (ع) به کوه طور رفت که خدا به او تورات را بدهد شما باید همه‌وقت نماز بخوانید و عبادت کنید و ما مأمور به عبادت هستیم.

این گریه‌های من غیراختیاری است؛ چون به پایان عمرم نزدیک شده‌ام؛ اما یک جوان این‌طور نیست هر چه سن بالاتر می‌رود این گریه‌ها واقعی‌تر و قیمتی‌تر می‌شود. گریه بزرگان که به لب مرگ می‌رسند بی‌اختیاری است.

اشک در دل شب افسردگی را از بین می‌برد

مؤمنین که به لبه مرگ می‌رسند خوشحال و غیرمؤمنین افسرده می‌شوند ما که در دل شب گریه می‌کنیم آرام می‌شویم و اشک در دل شب افسردگی را از بین می‌برد و ما افسرده نمی‌شویم. خداوند نیز در آیه ۱۷ سوره سجده می‌فرماید: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ؛ و هیچ‌کس از آن مایه شادمانی خبر ندارد که به پاداش کارهایی که می‌کرده برایش اندوخته شده است.» نور چشم من اشک دل شب است این جزا یعنی انسان را در همین دنیا درمان می‌کند.

از غیب نسبی عوالم پس از مرگ است. تازه عوالم پس از مرگ را همه نمی‌دانند و این عوالم را خدا هم می‌گوید این را به بعضی‌ها می‌دهد. فرق معجزه با سحر هم این است که معجزه را نمی‌توان به کسی آموزش داد؛ اما سحر را می‌توان آموزش داد.

پدیدآورنده:

به کوشش: امیرمحسن سلطان احمدی

www.soltanahmadi.ir

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.

درس اخلاق زیارت نیابتی درس اخلاق
logo-samandehi
error: حق تألیف را رعایت کنید