کد خبر : 31417
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 اردیبهشت 1402 - 12:03
چاپ خبر دیدگاه‌ها برای تجرد نفس در سیر برزخی/عرفان و عارف بسته هستند

جلسه دوم سیر برزخی؛

تجرد نفس در سیر برزخی/عرفان و عارف

تجرد نفس در سیر برزخی/عرفان و عارف
آیت الله احدی در این جلسه به تبیین تجرد نفس و اهمیت مشخص کردن محور حرکت و آراستگی فضائل اخلاقی پرداختند.

سلسله جلسات اخلاق آیت‌الله احدی برپا می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

دومین جلسه از سلسله مباحث «سیر و سیاحت برزخی» حضرت استاد آیت الله حاج شیخ مهدی احدی(دامت برکاته) شامگاه جمعه ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ شمسی در مسجد الزهرا (س) تهران برگزار شد، که توفیق حضور در این جلسه و بهره از محضر این استاد برجسته اخلاق و عرفان اسلامی نصیبم شد.

آیت الله احدی در ابتدای این جلسه درباره صورت نوعیه و شخصیه و همچنین خیال متصل و منفصل نکات مهمی را بیان نمودند و در ادامه به مثال طلا و جعبه طلا اهمیت نفس را همچون طلای داخل جعبه دانستند.

ایشان در ادامه مبحث سیر برزخی در این جلسه درباره تجرد نفس، مشخص کردن موضوع و محور حرکت و آراستگی به فضائل اخلاقی به ایراد سخن پرداختند.

در ادامه مشروح یادداشت‌هایم از بیانات ایشان تقدیم حضور شما معارف جویان عزیز می‌گردد تا از طریق شما نیز بهره‌مند از این جلسه شوید.

لزوم مطرح کردن مباحث قوی و عمیق علمی توسط حوزویان

سه اصل در جلسه قبل مطرح شد؛ هر چند بحث برای برخی سنگین است ولی مردم دنیا عاشق مباحث علمی هستند. اما من گله دارم! چون قصه و داستان را به طلبه می‌دهند و می‌گویند طلبه قصه بگوید، ولی حرف و بحث‌های قوی علمی را به غیر طلبه می‌دهند که بزند! بعد جوانان هم می‌گویند روحانیت حرف علمی بلد نیستند.

من بارها به حوزویان گفته‌ام که اینقدر سطح و بحث را پایین نیاورید، مباحث عمیق علمی برای حوزه و روحانیت است. برای همین دانش آموز و دانشجو پیش روحانیت نمی‌آیند و می‌گویند سطح علمی آن‌ها پایین است! در صورتی که اینجور نیست و علم و مباحث علمی در حوزه است. باید منبرها علمی شود.

متاسفانه شما پدرها هم جواب‌هایتان به بچه‌ها جواب، روزنامه‌ای و در سطح پایین است در صورتی که این بچه‌های امروزی با این جواب‌ها قانع نمی‌شوند و باید سطح علمی خودتان را بالا ببرید که همین مباحث معرفت نفس مبحث مهمی است.

نفس هرگز نمی‌ایستد حتی با مرگ/صورت نوعیه و شخصیه

این نفس اصلا حد یقف (۱) ندارد و به هیچ وجه حتی با مرگ هم نفس نمی‌ایستد، در قبر هم برود نفس حرکتش را دارد. شما چطور حرکت کردید به این مجلس آمدید، یا کار علمی و فنی انجام میدهید؟! این بر اساس نفس است.

بدن شما در قبر پوسیده می‌شود اما نفس به هیچ وجه پوسیده نمی‌شود و ما اسمش را صورت نوعیه (۲) می‌گذاریم و فلاسفه صورت ناهیه می‌گذارند یعنی به تمام وجود شما با مرگ بدنتان میپوسد و از بین می‌رود، اما صورت نوعیه شما از بین نمی‌رود.

صورت شخصیه از بین می‌رود اما صورت نوعیه از بین نمی‌رود. فلاسفه غرب هم اینجا در برابر ما سکوت می‌کند.

https://rasanews.ir/files/fa/news/1399/10/24/360350_475.jpg

فرق خیال متّصل با خیال منفصل

شما یک رؤیا در ذهن دارید این را خیال متّصل می‌گویند. بعد با مرگ دفن می‌شوید که به آن خیال منفصل می‌گویند، شما در گیر دو قوه هستید یکی قوه خیال منفصل و دیگری قوه خیال متصل هستید.

یعنی وقتی این نفس در قوه ادراک قرار میگیرد متصل به این نفس، رؤیا است و خواب می‌بینید، اما وقتی میمیرید و دفن می‌شوید دیگر بدن از نفس جدا شده و وقتی بدن از نفس جدا شد آن وقت هر چه از این به بعد می‌بیند و مشاهده می‌کند و در منازل و سفر برزخ هست این قوه خیال منفصل است.

اعضای بدن مادی و برزخی همه اینها سازماندهی خداوند است که اینها را تنظیم نموده است. پس حتما توجه کنید که بدن مادی سه چیز دارد: جسم، طول و عرض؛ اما بدن برزخی (روح) دو چیز دارد: طول و عرض و دیگر جسم ندارد، چون آنجا خیال متصل نیست و خیال منفصل است.

چیزی که در خیال منفصل است دیگر نمی‌شود گفت: طول و عرض و جسم! جوهریت جوهر در نفس مجرد از جسم است اما جوهریت ماده در ماده مرکب از ماده و عناصر ترکیبی ماده است و این‌ها دقیقا با هم منفصل هستند.

نخبگان علمی روی این قضیه کار کنید. معلمین تا این اندازه درس نخوانده‌اند و نمی‌توانند توضیح دهند.

چاپ روی جعبه طلا - تولید جعبه طلا و جواهر - چاپو

مثال طلا و جعبه طلا / بدن حکم جعبه و نفس داخل جعبه

حتما توجه کنید هرگز نفس از حرکت نمی‌ایستد و نفس حد لا یقف است.

پیغمبر (ص) یک مثال جالبی زدند و فرمودند: ببینید وقتی برای همسرتان طلا می‌خرید، زرگر طلا را در یک جعبه زیبا می‌گذارد، چون می‌خواهید برای همسرتان کادو ببرید؛ وقتی این کادو را به منزل می‌برید و به همسرتان می‌دهید، همسرتان این جعبه به این زیبایی را دور می‌اندازد و طلای داخل آن را بر می‌دارد، اینجا حضرت فرمودند: نفس هم در بدن دقیقا اینگونه است! مانند طلای داخل جعبه است.

بدن حکم جعبه را دارد اما نفس در بدن حکم طلا را دارد و متاسفانه مردم به جای اینکه بروند داخل جبعه را بگیرند، خود جعبه را گرفته‌اند و برای جعبه هزینه می‌کنند! شما چرا اینقدر برای خود جعبه هزینه می‌کنید، اصل هزینه را برای داخل جعبه بگذارید!

همسرتان جعبه را برنمیدارد، بلکه طلای درون جعبه را برمیدارد، شما هم باید طلا و جواهرات درونتان را بردارید نه اینکه به جعبه بچسبید!

فراموشی تکامل نفس و پرداختن به تکامل ابزار!

پیغمبر (ص) آمده بشر را از ذخایر عالم هستی آگاه کند و نبوغ علمی را در تکامل نفس خلاصه کند، ولی شما نبوغ علمی را از تکامل نفس گرفتید به تکامل ابزار بردید! تکامل نفس در حال فراموش شدن است و حتی در جوامع علمی هم هر چه کلاس و بحث علمی است برای تکامل ابزار است و تکامل نفس به کلی فراموش شده است.

هر چه تکنولوژی است برای همان جعبه و صندوق است، اما برای داخل جعبه نیست؛ اسلام آمده تا مردم را از این غفلت بیدار کند.

دلایل مخالفان تجرد نفس

مطلب اول:

تجرد نفس چیست؟ / وحدت حقه حقیقیه

امشب بحث سنگین است اما سعی کردم ساده بگویم. در جلسه امشب سه نکته را باید یاد بگیرید.

اولین مطلب تجرد نفس است که این تجرد نفس چیست؟ تجرد نفس به این معنا نیست که این نفس قابل روٌیت نیست، این را صوفی‌ها می‌گویند؛ تجرد نفس به این معنا نیست که منزه از ماده است و این را سوفسطایی(۳) می‌گویند، و این هم نیست! تجرد نفس به این معنا نیست که نفس دارای قوا و نیروی برتر است، این درست است و سهروردی می‌گوید، اما این مراد ما نیست.

اما تجرد نفس چیست؟ نه تجرد از جسم، نه قوای برتر و نه عزلت و کناره گیری نیست، پس تجرد نفس چیست؟

تجرد نفس به معنای این است که به وحدت حقه ظلیه برسد. دو تا وحدت داریم: وحدت حقه حقیقیه که وجود خداوند است و وحدت حقه ظلیه که نفس مجرد است. نفس مجرد می‌تواند وحدت ظلیه وجود حقیقیه حقه شود.

وحدت حقه حقیقه و درک آن مانع گناه کردن

این را اگر در قفسه ذهن بگذارید و درک کنید، هرگز کسی به خود اجازه گناه کردن را نمی‌دهد! اصلا اجازه معصیت را به خود نمی‌دهد. چون وحدت حقه حقیقیه خداوند است، یعنی به هیچ وجه وحدتش بهم نمی‌خورد، میلیون‌ها سال و حتی بیش از میلیاردها سال خواستند با وحدت حقه حقیقیه خداوند بجنگند و همه شکست خوردند!

بت‌ها درست کردند، مجسمه‌ها ساختند، خورشید را مقابلش قرار دادند، مسیحی‌ها حضرت عیسی (ع) را کنارش قرار دادند، همه و همه شکست خوردند! چون وحدت حقه حقیقه ابداً عنصر ترکیبی ندارد و به تمام معنا حقه حقیقیه است. اما این وجودی که حقه حقیقه است سایه می‌خواهد!

سایه وحدت حقه حقیقیه

هدف از کلاس عرفان چیست و عارف کیست؟

سایه آن این نیست که شراب بخوری و زنا کنی! با روح کثیف سایه نمی‌شود! بلکه وحدت حقه ظلیه آن کسی است که سایه وحدت حقه حقیقه است، کسی که می‌خواهد سایه وحدت حقه حقیقه باشد آن کسی است که به تمام معنا از گناهان اجتناب می‌کند و علاوه بر گناه از مباهات و مکروهات هم اجتناب می‌کند.

اصلا منظور و فلسفه تشکیل کلاس عرفان همین است. عرفان به معنای این نیست که یک گوشه بنشینید و ذکر بگویید!

جوان‌ها جلوی استادمان مرحوم علامه حسن زاده آملی (ره) می‌آمدند و می‌گفتد ما را چه چیزی می‌بینی! عرفان برای این نیست که تو را به شکل چیزی ببیند! عرفان اینها نیست! عرفان برای این است که روح انسان، مجرد از این خرافات شود. فقط و فقط سایه وحدت حقه حقیقیه الهی شود.

قرآن نیز در آیه ۶۰ سوره نحل می‌فرماید: «لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ ۖ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَیٰ ۚ کسانی که به دنیای دیگر ایمان ندارند صفت قبیح دارند و صفت اعلی خاص خداست»، آن‌هایی که ایمان به خدا و قیامت ندارند، آن‌ها نمی‌توانند بگویند ما سایه خدا هستیم، اینها سایه زشتی‌ها هستند! اینها صفتشان زشت است و پلیدی تمام وجودشان را گرفته است، ولی از آن طرف می‌گوید: «وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَیٰ ۚ» خدا مثل ندارد اما مثل دارد می‌فرماید: برای خدا مثل اعلی است.

عارف می‌خواهد خدا را ببیند نه قیافه باطنی افراد

ما می‌خواهیم در این فیض اقدس ربوبی به مثل اقدس خدا برسیم، آن چیزی که ما را به مثل اعلی خدا می‌رساند برای ما از هر دیدنی مهم‌تر است. اصلا من چرا شماها را ببینم که چه شکلی هستید و درونتان چیست؟! من می‌خواهم خدا را ببینم!

هنر سوال کردن؛ چگونه سوال‌های بهتری بپرسیم؟ - همشهری آنلاین

مشکل و گرفتاری ما از چیست؟

من چرا سرنوشت تو را ببینم؟ من می‌خواهم خدا را ببینم و مثل اعلی شوم! چرا از عارف توقع دارید که مشکل تو را حل کند؟

مشکل شما در این نیست که دیر دارید ازدواج می‌کنید! مشکل شما در این نیست که مریض و بیمار شدید، مشکل شما در این است که نماز شما نماز نیست! مشکل شما در این است که عبادت شما ناقص است، تولید معنوی شما ناقص است.

مشکل شما این است که نمی‌دانید آنچه وجود من است این جسم نیست این جسم جعبه است و اصل وجود آن نفس و روح و کمال با عظمت روح است که می‌تواند برای انسان دروازه‌های حکمت را باز کند.

کلاس عرفان برای چیست؟

یک مثالی را امیرالمؤمنین علیه السلام زد که فرمودند: این پیکان را آهنگر تیز و بُرّان می‌کند و دست رزمنده می‌دهد که در کمان بگذارد و در قلب دشمن بزند. ایشان فرمودند کلاس عرفان برای این است که پیکان نفس را تیز کنید و مثل رزمنده ولی تیر را در کمان چشم بگذارید و شیطان هم که زره پوشیده با این تیر و کمان چنان به شیطان شلیک کنید که زره را سوراخ کند و در قلب شیطان بنشیند و شیطان از تو مأیوس شود، عرفان این است.

در بند دوم خطبه ۱۹۴ نهج البلاغه آمده که آن قدر دید شما نسبت به خدای متعال باید بُران و تیز شود که روشنایی این دید و چشم شما در میان امواج فِتن و حجاب‌ها و آلودگی‌ها روشنایی آن نه تنها ضعیف نشود، بلکه به همان قوت و نیرو، روشنایی آن بماند.

اثر تیز بودن پیکان معرفت در مقابل گناه

اگر تیر پیکان معرفت شما تیز شود در مقابل نامحرم می‌توانید خودتان را کنترل کنید و چشمتان به این بی‌حجاب‌ها هم نیفتد! اگر تیر پیکان معرفت شما تیز شود روشنایی آن اینقدر بالا می‌رود که در مقابل سخت‌ترین فتنه‌ها و حجاب‌ها آن طرف فتنه و حجاب را ببیند.

اما متاسفانه پیکان تیز بران معرفت در یک حیطه از حیله‌ها قرار می‌گیرد که به جای اینکه بالای قله‌های معرفت را طی کند از آن پایین می‌آید و در بحث‌های دعوای زن و شوهر و دادگاه کشی‌ها می‌آید و شب تا نصف شب بحث می‌کند و نماز صبحش هم قضا می‌شود!

در صورتی که می‌توانستید به جای بحث، یک کتاب از خاطرات یک شهید را مطالعه می‌کردید و از روح آن شهید کمک می‌گرفتید و به صلح می‌رسید و هم علاوه بر اینکه نماز صبحتان قضا نمی‌شد، توفیق نماز شب هم نصیبتان می‌شد!

به این سمت نرفتید و جاهای دیگر رفتید، برای همین آن خدا ترسی در دلتان نیست و این خداترسی مهم است. خیلی از وقت‌ها بشر در گیر نقطه بسیار ناچیزی می‌شود که باید آن حقیقت اصلی وجودش را به او متذکر شد.

https://hawzah.net/Image/Article/%D8%A8%D8%B3%D9%88%DB%8C%20%D8%AE%D8%AF%D8%A71396.jpg

نکته دوم:

مشخص کردن محور و موضوع حرکت

نکته دوم این است که موضوع و محور حرکت شما شناخته نشده و آن را مشخص نکردید! اگر موضوع حرکت خود را مشخص می‌کردید، نفس به بارزترین مقام می‌رسید.

به پیغمبر (ص) در جنگ اُحد عرض کردند که فلان جوان آمده بجنگد! فرمودند: آدم خوبی نیست! باز عرض کردند الان وسط معرکه جنگ است، فرمودند: آدم خوبی نیست! عرض کردند: الان جانباز و مجروح شده و در میان کشته‌ها است، باز حضرت فرمودند: آدم خوبی نیست!

رفتند سراغ این جوان و دیدند در حال جان دادن است و از او پرسیدند: چرا پیغمبر (ص) می‌فرمایند: تو آدم خوبی نیستی؟! گفت: من به خاطر اینکه مردم شهر مرا مسخره نکنند که من ترسو هستم به میدان آمده‌ام ولی برای حمایت از دین و پیغمبر (ص) نیامده ام.

پس حتما باید موضوع حرکت نفس و تجرد نفس را مشخص کنید و دقیق طی مسیر کنید.

نکته سوم:

آراستگی به فضائل اخلاق و عرفان

تجرید مهمترین اصل برای نفس

اما نکته سوم اینکه نفس در زمانی مجرد می‌شود که آراسته به فضائل اخلاق و عرفان شود و این فضائل اخلاق و عرفان، تجرید است و مهمترین اصل برای نفس تجرید است.

این که می‌گویند اخلاص، این اخلاص همان تجرید است. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «قَدْ أَخْلَصَ لِلَّهِ فَاسْتَخْلَصَهُ» آن که همه اعمالش را برای خدا به اخلاص می‌گذارد، چنین شخصی مجرد شده است، به این معنا که هیچ کسی نمی‌تواند این شخص را از مسیر اصلی‌اش منحرف کند و اصلا غیر قابل نفوذ است.

چنین فردی آن قدر قدرت نفسانی‌اش بالا رفته است که به هیچ وجه نمی‌شود در گوش و چشم و دستش نفوذ کرد، بلکه نفوذ ناپذیر است. چون سراسر وجودش برای خدا خالص شده است اگر یک روزی بدن را هم از او بگیرید می‌خواهد از این بدن پرواز کند و برود.

خیلی عجیب است، چنین فردی پیوسته گرفتار جذبه خدا و ائمه (ع) است و از شدت شوق و عشق به این جذبه‌ها در فنای مجذوب قرار گرفته است، اینقدر جذبه او را گرفته که از حیات جذبه به مجذوب رسید؛ که مجذوب خداست. مولا در خطبه ۱۹۱ فرمود اگر عمر اینها مقرر نبود، این فرد یک لحظه حاضر نبود در این دنیا بماند! بلکه از عشق خدا می‌خواست هر لحظه زودتر برود.

در دو قطبی‌ها نفس را به کسی ندهید!

عزیزان گناه نکنید و استاد بگیرید، تهران خطرناک شده هر چند همه کشور خطرناک شده است و دشمن می‌خواهد گرفتار دو قطبی شوید. مگر در منزل حضرت نوح (ع) دو قطبی نشد؟! پسرش چه شد؟! اگر دو قطبی شد مواظب باشید که هیچ وقت آن قواعد تجرید را از دست ندهید؛ این قواعد همچنان در وجود شما شعله بزند تا مجرد نفس بمانید. هرگز نفس را به کسی ندهید و حیات نفس را دقیقا در دست بگیرید.

شهادت حضرت علی اصغر(ع) بر اثر تیری پیکانی شکل بوده است - کرب و بلا- سایت تخصصی امام حسین علیه السلام

تجرد نفس در شهادت شیرخواره

این نفس چقدر می‌توان مجرد باشد؟ نفسی که بچه‌های سید الشهدا علیه السلام داشتند بی‌نظیر بود.

بچه شیرخواره است و پدر از سه جهت ناراحت است؛ یکی جلوی چشمش لب را باز می‌کند و زبان را بیرون می‌آورد و به لبهایش می‌زند یعنی مگر تو پدر نیستی به من آب بده! اصلا بچه است نمی‌شود حالیش کرد.

در بعضی از روایات آمده همینچا خم شد لبش را ببوسد اما بعضی روایات دارد که حضرت نمی‌خواست ببوسد بلکه زبانش را روی زبانش گذاشت و بچه اینجا اشک در چشمش جاری شد و دید بابای او تشنه‌تر است! امام صادق علیه السلام فرمود زبان امام کاملا ترک برداشته بود.

جهت دوم این بود که الان این بچه را به چه رویی ببرد به مادر تحویل بدهد، برای اینکه گوش تا گوش بچه پاره شده است، خیلی سخت است اگر مادرش ببیند، غش می‌کند. لذا عبا را روی سر بچه انداخت که مادر نبیند.

تیر سه شعبه عکسش هست و در کتاب آورده‌ام، یک تیر وسط دارد و بلند است و دو تیر بغل دانه دانه هر بند آهن را تراشیده‌اند و تیز کردند. این را برای کسی می‌زدند که زره پوشیده است که تیر بتواند از زره عبور کند و به قلبش بخورد، حالا حساب کنید که علی اصغر علیه السلام زره نداشت، حالا با چنین وضعی امام گویا روی آمدن به خیمه ندارد.

برای شفا و گشایش به علی اصغر (ع) متوسل شوید

حضرت علی اصغر(ع) باب الحوائج است. اگر مصیبت دیدید و گرفتار هستید و دنبال شفا می‌گردید، کار من نیست! به حضرت علی اصغر(ع) متوسل شوید و بگویید اگر درد مرا دوا کنی، در منزل روضه می‌گیرم و به همه شیر می‌دهم، چون این بچه شیر نداشت که بخورد!

پدیدآورنده:

به کوشش: امیرمحسن سلطان احمدی مروج

www.soltanahmadi.ir

پی نوشت:
۱- سامان توقف. آنجای که ایستند. حد توقف.
۲- صورت نوعیه واژه‌ای مرکب از «صورت» و «نوع» می‌باشد.
۳-سوفسطایی یا سوفیست در لغت به معنای استاد، دانشور و زبردست است. کسی که در امور زندگی هوشمند و زیرک است. در اوج تمدن یونان باستان یعنی حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد گروهی متفکر پا به عرصه فلسفه نهادند که انسان و کامیابی اجتماعی او را محور تحقیقات خویش قرار دادند. این افراد که جست‌وجوی کشف حقیقت را ضروری قلمداد نمی‌نمودند، در تاریخ فلسفه به عنوان «سوفسطاییان» شناخته می‌شوند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.

درس اخلاق زیارت نیابتی درس اخلاق
logo-samandehi
error: حق تألیف را رعایت کنید