کد خبر : 31415
تاریخ انتشار : شنبه 16 اردیبهشت 1402 - 22:36
چاپ خبر دیدگاه‌ها برای اهمیت باور قلبی و قیومیت ائمه(ع)/اسم شخصی بسته هستند

اهمیت باور قلبی و قیومیت ائمه(ع)/اسم شخصی

اهمیت باور قلبی و قیومیت ائمه(ع)/اسم شخصی

به مقدار ظرفیت و لیاقت می‌توان از مقامات ائمه (ع) با خبر شد عالم دنیا عالم حجاب است و ما در این عالم نمی‌توانیم مقامات ائمه (ع) را درک کنیم، اما آن طرف پرده‌ها کنار می‌رود و مخفی‌ها ظاهر می‌شود. فردای قیامت هر کس به مقدار ظرفیتش از مقامات ائمه (ع) بهره‌مند می‌شود و اینطور

به مقدار ظرفیت و لیاقت می‌توان از مقامات ائمه (ع) با خبر شد

عالم دنیا عالم حجاب است و ما در این عالم نمی‌توانیم مقامات ائمه (ع) را درک کنیم، اما آن طرف پرده‌ها کنار می‌رود و مخفی‌ها ظاهر می‌شود. فردای قیامت هر کس به مقدار ظرفیتش از مقامات ائمه (ع) بهره‌مند می‌شود و اینطور نیست که آنجا درب را باز کنند و همه مقامات برای همه واضح شود، اصلا امکان ندارد.

درک معارف ظرفیت می‌خواهد و چون ائمه طاهرین (ع) افضل خلق من الاولین و الاخرین هستند، مردم نمی‌توانند که مقامات ائمه (ع) را آن طرف عالم بفهمند، بلکه به مقدار ظرفیت و لیاقتشان می‌توانند از مقامات ائمه (ع) با خبر شوند.

اسماء الهی ۷۳ اسم که ائمه طاهرین (ع) ۷۲ اسم را دارند

طبق روایات اسم اعظم ۷۳ اسم است، اما یک اسم در ذات حق تعالی مخفی است. این یک اسم برای احدی منکشف و بیان نشده است و از ظاهر امر بر می‌آید این اسم آن چنان عظمت و جلالت دارد که بشر نمی‌تواند متحمل این عظمت شود و فقط ذات حق تعالی است که می‌تواند این اسم را در خودش نگه دارد.

این اسم فقط به سوی خدا بر میگردد و بشر متحمل این اسم نمی‌تواند قرار بگیرد، پس ۷۲ اسم می‌ماند که باز طبق روایت، ائمه طاهرین (ع) هر ۷۲ اسم را دارند.

ائمه طاهرین (ع) مثل اعلی خداوند

در بین انبیاء الوالعزم‌ها به آن مقدار که نیازشان بوده اسماء الله دادند، اما به ائمه طاهرین (ع) هر ۷۲ اسم را داند و آن‌ها مثل اعلی حق تعالی هستند که خداوند در آیه ۶۰ سوره نحل می‌فرماید: «وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَیٰ؛ وصفات برتر و والا ویژه خداست» بر خدا مثل اعلی است و اعلی در برابر عالی است، مثل اعلم در برابر عالم. پس ائمه (ع) مثل اعلی هستند و غیر ائمه طاهرین (ع) مثل عالی هستند. انبیاء الوالعزم و بعد از آن‌ها رسولان و بعد از آن‌ها انبیا و افراد صالح در این امت افرادی هستند که می‌توانند مثل عالی قرار بگیرند.

مثل و مانند خدا شدن

در حدیث قدسی خداوند فرموده است بنده من از من اطاعت کن تا تو را مثل و مانند خود قرار دهم. این مثل خدا قرار گرفتن به این معنا است که خدا به هر چیزی اراده ایجاد کند ایجادش می‌کند و این توان کن فیکون را به بنده‌اش هم خواهم داد که با اراده خود در عالم وجود تصرف کند و آنچه می‌خواهد ایجاد یا محو کند، اما نکته مهم این است که از بنده‌اش اطاعت می‌خواهد و این قید و شرط اطاعت آمده است.

اطاعت محض ائمه طاهرین (ع) از خداوند

خداوند درب را برای همه باز کرده است، اما گفته چه مقدار توانستند خدا را اطاعت کنید. ائمه طاهرین (ع) در حد وجود ممکن خدا را اطاعت کردند و لذا اینها مثل اعلی شدند و سر سوزنی از آن اطاعت محض کم نگذاشتند و مطیع محض خدای عالم بودند و لذا خدای عالم در را باز کرد و ۷۲ اسم اعظم را به آن‌ها تقدیم نمود.

اما دیگران تا این مرحله اطاعت از خود ارائه ننمودند و بالا نیامدند و اینها مثل عالی قرار می‌گیرند و این دو با هم خیلی فرق می‌کند.

مهم بودن باور قلبی بر مقامات ائمه (ع) بر دانستن علمی آن

و نکته دوم اینکه این مقامات که برای ائمه (ع) مطرح می‌کنیم یک بار دانستن این مقامات مطرح است و بار دوم باور این مقامات مطرح است، که دانستن آسان است اما باور قلبی به آن مشکل است. الان شما یک باور علمی درباره ائمه (ع) دارید ولی باید این باور علمی را به باور قلبی تبدیل کنید که اگر به باور قلبی ما منجر شد درب خیلی از مقامات را برای ما باز می‌کنند.

ائمه طاهرین (ع) ظرف ظهور خداوند

به این مثال دقت کنید؛ همه ما می‌دانیم ائمه طاهرین (ع) ظرف ظهور اراده خدا هستند و اراده خدای عالم در ظرف وجودی ائمه طاهرین (ع) جلوه می‌کند، اگر یک جا ائمه (ع) غضب کردند می‌فهمیم که اراده خدا بر غضب کردن بود که ائمه (ع) اینجا غضب کردند؛ اگر ائمه (ع) یک جا ائمه (ع) صبر کردند، می‌فهمیم که اراده خدا اینجا صبر بوده است، در تمام افعال هم همینطور است.

نمونه‌ای از باور قلبی به ائمه (ع)

بنابراین وقتی نگاه به کار ائمه (ع) می‌اندازیم اراده خدا را از کار ائمه (ع) می‌فهمیم. این بحث علمی است که همه می‌دانیم اما مهم باور قلبی به مقامات ائمه (ع) است.

بعد از پیامبر (ص) فقط سه نفر به امیرالمؤمنین (ع) معتقد بودند و به حضرت پیوستند! این نشان از باور اعتقادی این سه نفر بود، در صورتی که بقیه هم از اصحاب پیامبر (ص) بودند و حتی ابن عباس سابقه علمی هم داشت، اما این سه نفر آنچنان به باور جانشان بود که به امیرالمؤمنین (ع) پیوستند و در دلشان هم یک چرا نبود که چرا مولا کاری نمی‌کند اصلا به خطورشان هم نیامد.

پس ما باور علمی را داریم اما آنچه مهم است باور قلبی است.

نمونه دیگر از باور قلبی

دقت کنید در جنگ صفین از اصحاب حضرت به میدان جنگ رفت و شمشیری به بازوی وی خورد و دستش قطع شد، اما به یک پوست این دست قطع شده آویزان بود که این فرد خیلی وحشت کرد و به مولا گفت دستم را نگاه کنید! و مولا وقتی دید خیلی وحشت کرده دست مبارک را روی دست این فرد گذاشت و چیزی بر زبان جاری کردند و وقتی دستشان را برداشتند، دست به حالت قبل برگشت و مثل اینکه اصلا ضربه‌ای نخورده است!

این فرد به حضرت عرض کرد شما چه چیزی خواندید و حضرت فرمودند سوال نکن! ولی آن فرد خیلی اصرار کرد و حضرت فرمودند: گفتم بسم الله الرحمن الرحیم! آن فرد گفت: همین! تا گفت: همین، دستش دوباره افتاد! حضرت فرمودند: من به باور خودم گفتم و به باور خودم دست به شکل اول برگشته ولی این باور در تو نبود و دیگر بسم الله الرحمن الرحیم برای تو کاری نمی‌کند.

مقامات را به باور علمی می‌دانیم ولی باور قلبی ندرایم!

پس آن چه مهم است بحث باور قلبی است. همه مقامات را می‌دانیم اما می‌دانیم به باور علمی است و لنگ در باور قلبی هستیم، این باور قلبی ما را بالا می‌آورد. باید کاری کنید که این باورهای علمی از عقل به قلب بیاید و باور قلبی شود.

به اندازه تجویز دکتر به خدا باور نداریم!

شما دکتر می‌روید و می‌گویید سرم درد می‌کند و دکتر می‌گوید این قرص را میل کنید که آخرین تحقیقات علم پزشکی است و برای درمان سر دردت خیلی موثر است و این دکتر چنین ادعایی کرده و شما هم سریع این ادعا را قلبی می‌پذیرید و به دستور دارویی او هم عمل می‌کنید، اما اگر امام بگوید این ذکر را بگویید فلان تاثیر را می‌گذارد، این باور قلبی را نداریم.

می‌دانیم امام بالاتر از دکتر است ولی بحث باور قلبی است ولی ناخودآگاه باورمان درباره حرف دکتر می‌چربد و این بدبختی و ضعف اعتقادات ما است.

لزوم ظرف طیب و طاهر درونی برای داشتن باور قلبی

ائمه (ع) حجت بر همه خلق خدا هستند و بر کل عالم وجود اشراف دارند اما حرف آن‌ها را باور نداریم و از طرفی باور قلبی و باورهای اعتقادی ظرف طیب و طاهر هم می‌خواهد که اگر ظرف قلب و دل طیب و طاهر بود می‌توان این باورها را پذیرفت ولی ما علاوه بر اینکه باور قلبی نداریم در درون هم مشکل داریم. و اگر ظرف پاک در درون ایجاد نکردید، باور قلبی هم تاثیر ندارد، چون باور قلبی نیاز به ظرف طیب و طاهر دارد.

اسم اعظم شخصی

این اسم اعظم در روایات آمده و در بعضی از آیات هم اسم اعظم آمده است ولی یک اسم اعظم شخصی هم داریم که همه این اسم اعظم شخصی را برای خودشان می‌توانند پیدا کنند، که من فقط راه آن را عرض می‌کنم.

یک نفر در شناسنامه یک اسم دارد و در بیرون هم اسم دیگری دارد که با آن اسم صدایش می‌کنند، پس با آن اسمی که شما را صدا می‌زنند این اسم را به حروف ابجد کبیر پیدا کنید که شماره آن چند است، بعد اسم مادرتان را نیز به حروف ابجد کبیر پیدا کنید که شماره چند است، سپس مجموع عدد این دو اسم را با هم جمع کنید و هر عددی که به دست آمد، عین همین عدد را از اسماءالله پیدا کنید، حالا یک اسم نشد با دو اسم از اسماء الله با هم جمع کنید که رقم آن‌ها همین رقم شود اسم شما و مادرتان شود که اگر پیدا کردید این اسم اعظم شخصی شما است.

به مثال دقت کنید؛ مثلا به حروف ابجد کبیر اسم شما مثلا ۳۰ است و اسم مادرتان عدد ۳۶ است و جمع این دو عدد ۶۶ می‌شود و اسم الله در ابجد ۶۶ است، پس اگر هر روز یا الله را ۶۶ بار بگویید این اسم اعظم شخص شما است و اگر این کار را ادامه دهید در شما یک نورانیت خاص پیدا می‌کنید.

حالا گاهی در یک اسم از اسماء الله می‌توان این اسم را پیدا کرد ولی گاهی در یک اسم نمی‌شود که باید دو اسم از اسماء الله را با هم جمع کرد که یک عدد شود و آن عدد از اسماء الله الهی باشد.

خلاصه اسم رقم ابجدی اسم شما که صدایتان می‌کنند و رقم ابجدی اسم مادرتان با هم جمع می‌کنید و به هر رقم که حاصل شد، سپس از اسماء الله هم یک اسم یا دو اسم را پیدا کنید که به همین رقم باشد بعد هر روز آن اسم را به همین رقم تکرار کنید که این اسم اعظم شخصی شما است.

ائمه (ع) قیوم بر عالم وجود

نکته بعدی اینکه از مقامات ائمه طاهرین (ع) بحث قیومیت است که آن‌ها قیوم بر این عالم وجود هستند.

مثالی در باب قیوم شدن ذهن بر صورت ذهنی

به این مثال درباره قیومیت دقت کنید؛ الان به من نگاه می‌کنید، حالا چشم‌هایتان را ببندید و سیمای مرا در ذهنتان بیاورید، الان چهره من در ذهن شما می‌آید و تا زمانی که به این چهره من در ذهنتان توجه دارید این صورت باقی است، اما اگر یک لحظه از این صورت ذهنی توجه را بردارید این صورت محو می‌شود.

پس ذهن شما تصویر بنده را در ذهنتان ایجاد کرد و با توجه به این تصویر این تصویر باقی است و با یک لحظه‌عدم توجه این تصویر محو می‌شود، با این حساب به این می‌گویند ذهن شما قیوم بر صورت‌های ذهنی است.

حالا شما به جای ذهن، ائمه طاهرین (ع) را بگذارید و به جای تصویر بنده کل عالم وجود را بگذارید. پس ائمه طاهرین (ع) با توجه و اذنی که خداوند به آن‌ها داده با توجه به عالم این عالم را ایجاد کردند، هر چند خداوند با اراده خود عالم وجود را ایجاد کرده است و چون توجه به عالم وجود دارند عالم وجود باقی است و اگر یک لحظه این توجه را خداوند بردارد عالم محو و نابود است و ائمه (ع) هم این کار را به اذن الهی انجام می‌دهند.

نتیجه اینکه منظور از قیومیت ائمه (ع) بر عالم وجود این است که ما با اراده آن‌ها موجود هستیم و با توجه آن‌ها باقی هستیم و با یک لحظه‌عدم توجه محو و نابود هستیم. حالا بعضی‌ها اینقدر بدبخت هستند که بحث می‌کنند که آیا ائمه (ع) علم غیب بلد هستند؟! در صورتی که شاگردان آن‌ها علم غیب را هم بلد هستند و آن بزرگواران از ذهن و درون و آینده خبر می‌دهند.

از این جهت ائمه (ع) همه کاره عالم وجود هستند و در دنیا مقامات ائمه (ع) مخفی است و در قیامت به حد ظرفیت هر فرد این مقامات را نشان می‌دهند، اما درک آن برای ما امکان ندارد.

در روایتی آمده با دیگران برای مقامات ما توسل به سوره قدر کنید و در شب قدر ملائکه بر حجت خدا روی زمین نازل می‌شود و گرنه ما هم سوره قدر را می‌خوانیم بر ما که نازل نمی‌شوند! یکی باید در کمال تنزل و پاکی باشد که ملائکه بر او نازل شوند و اخبار عالم را به او ارائه دهند و او حجت خدا بر روی زمین است.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.

درس اخلاق زیارت نیابتی درس اخلاق
logo-samandehi
error: حق تألیف را رعایت کنید