کد خبر : 31400
تاریخ انتشار : پنجشنبه 13 بهمن 1401 - 23:53
چاپ خبر دیدگاه‌ها برای روح فاعل اعمال و نقش آن در انسان بسته هستند

روح فاعل اعمال و نقش آن در انسان

روح فاعل اعمال و نقش آن در انسان
آیت الله توکل در جلسه هفتگی درس اخلاق خود به تبیین نقش روح بر سرنوشت انسان پرداخت.

روح فاعل اعمال و نقش آن در سرنوشت انسان روح فاعل اعمال و نقش آن در انسان 

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دست‌نوشته‌های امیرمحسن سلطان‌احمدی: جلسه هفتگی درس اخلاق آیت‌الله سید رحیم توکل شامگاه چهارشنبه ۱۲ بهمن ماه ۱۴۰۱ شمسی در هیئت فاطمیه قم برگزار شد.

 ایشان در این جلسه به تبیین نقش روح در سرنوشت انسان پرداختند که در ادامه گزیده یادداشت‌هایم از این جلسه تقدیم شما معارف‌جویان عزیز می‌گردد.

روح راکب و جسم مرکب

بین روح و بدن نسبت راکب و مرکب است. همانطور که ماشین مرکب و راننده راکب است و تمام تدابیر این ماشین به دست راننده راکب است، عین همین تعبیر برای بدن ما وجود دارد که جسم ما مرکب و روح ما راکب است و تمام حرکات و تدابیر جسم را روح انجام می‌دهد. هر کاری از این بدن صادر می‌شود، تمام این حرکات و سکنات را روح دستور می‌دهد.

تغییر جسم هر هفت سال

با این قید که این بدن ما در طول زمان در حال تعویض است و هر هفت سال که بر این بدن می‌گذرد، به تدریج بدن خود را عوض می‌کند و در هفت سال دوم بدن دومی دارد و بدن اول نابود می‌شود و آنکه ۳۵ساله است این بدنی که دارد بدن پنجم او است و کسی که ۷۰ سال سن دارد، بدن او بدن دهم او است. پس هر هفت سال بدن در حال تعویض است و بعد از مرگ هم آرام آرام این بدن رو به فنا و نابودی می‌رود.

بعد از مرگ هم اول ظاهر بدن، گوشت و پوست می‌ریزد و از بین می‌رود و در طول زمان استخوان هم از بین می‌رود و به مرور زمان دیگر چیزی از این بدن نمی‌ماند که اگر نبش قبر کنند چیزی در قبر نیست، به همین دلیل می‌گویند بعد از ۳۰ سال می‌شود نبش قبر کرد، چون در قبر کسی نیست و همه چیز بدن نابود شده است.

نابودی جسم و بقای ابدی روح

اما آنچه دارای بقا است این روح ما است که همیشه باقی خواهد بود، در برزخ هم روح ما باقی است و با تعویض این بدن روح عوض نمی‌شود و بعد از مرگ و نابود شدن جسم باز روح نابود نمی‌شود و همه چیز با روح است، صفات فضائل و حتی رذایل از روح است و درک لذات و آلام برای روح است، درک علوم با روح است، حساب و کتاب از روح است و پاسخ با روح است و همه چیز با روح است و بدن بیکاره‌ی محض است.

مثلا با ماشین اگر کسی تصادف کند، با راننده کار دارند و با ماشین کسی کار ندارد؛ یک ماشین خسارت هم ببیند با ماشین کسی کار ندارد با راننده کار دارند که چرا تند رفته و مواظب نبوده است.

سوال و جواب قبر از روح نه جسم

بعد از مرگ دو تا ملک برای سوال و جواب می‌آیند و ابتدا از اعتقادات سوال می‌کنند، حالا این بدن کاره‌ای نیست که جواب بدهد! اگر در آتش هم بسوزد بدنی که ندارد که بخواهد اینجا در قبر جواب بدهد! اگر در دریا غرق شود آنجا ماهی‌ها بدن او را می‌خورند، پس از چه کسی سوال و جواب می‌شود؟! دیگر بدنی نیست، پس مشخص است تمام با روح است، چه بدن بماند یا نماند، متلاشی شود یا نشود، بدن کاره‌ای نیست و همه کارها با فاعل است و فاعل هم خود روح است.

روح فاعل عمل مثبت و منفی انسان

اگر انسان کار مثبتی انجام دهد در کار مثبت نورانیت است، چون فاعل روح است نورانیت‌ها از اعمال مثبت در روح متمرکز می‌شود، اول روح نورانیت می‌گیرد و بعد نور به چهره می‌آید، اما اگر انسان یک گناهی انجام دهد اول فاعل که روح است ظلمت می‌گیرد و بعد ظلمت باطن به چهره می‌آید، چون فاعل و کننده کار روح است و همه چیز هم با روح است.

عقاب روح گاهی از کانال جسم

این شبهه که بعضی مطرح کردند که مثلا انسانی در ۲۰ سالگی مثلا شرب خمر کرده و دادگاه حدی را بر او جاری کرده ولی او فرار کرده است، اما چند سال بعد او را دستگیر کردند و می‌خواهند حد بر او جاری کنند، اما این بدن کنونی که شرب خمر نکرده است! حالا اگر همان موقع او را شلاغ می‌زدند یا ده سال بعد همه موارد برای تنبیه روح است، روح را می‌خواهند تنبیه کنند که فاعل بوده است.

گاهی از راه جسم به روح عقاب را می‌رسانند و بدن کانال است. مثلا من یک آهن به دست می‌گیرم و به سیم برق می‌زنم و این آهن واسطه می‌شود و مرا برق می‌گیرد، و بدن هم این واسطه این عقاب جسمانی است نه اینکه جسم در کنار روح اذیت شود، جسم نه فاعل در گناه است و نه فاعل در ثواب است و همه متعلق به روح است، پس سوال و جواب و عقاب و ثواب برای روح است و بدن یک مرکب خالی است که در طول زمان در حال تعویض است و آخر کار هم نابود می‌شود. بنابراین وقتی همه کاره روح است و همه فضائل و رذایل از روح صادر می‌شود.

همراه این بدن روح است و بعد از این بدن روح است و با از بین رفتن این بدن باز هم روح است و همه چیز هم با خود روح است.

پاسخی به چرایی به امامت رسیدن امام در سن کودکی

برای حجت خدا هم همینطور است چون حجت الله بودن هم برای روح است نه برای جسم به همین دلیل امام جواد (علیه السلام) و امام زمان (عج) در سن کودکی به امامت رسیدند، چون مربوط به جسم نیست و روح بار امامت را بر دوش می‌گیرد.

حضرت عیسی (ع) تازه از مادر متولد شد و در آغوش مادر و نوزادی چندساعته است که به مادرش تهمت زدند که چگونه این بچه را آورده ای؟ گفت: از خود نوزاد بپرسید! و حضرت عیسی (ع) در بغل مادر گفت: «قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا؛ (ناگهان عیسی زبان به سخن گشود و) گفت: «من بنده خدایم؛ او کتاب (آسمانی) به من داده؛ و مرا پیامبر قرار داده است!»، (آیه ۳۰ سوره مریم).

چون متحمل بودن برای روح است نه برای بدن؛ چه بدن دوساعته مثل حضرت عیسی (ع) یا بدن کوچک و کودک مثل امام جواد (ع) باشد. وهابیت از روی بی‌سوادی یا عناد و بی‌دینی می‌گویند مگر می‌شود بچه امام باشد؟! پس حضرت عیسی (ع) که نوزاد بود را چه می‌گویند که در قرآن هم آمده است، اما اینها قرآن را فقط می‌خوانند و درک و فهم و شعور به قرآن را ندارند.

لزوم آشنایی با مقامات اهل بیت(ع)

ما خیلی بالا برویم و به ما افتخار بدهند این است که نوکر اهل بیت (ع) شویم! ائمه حجت خدا بر تمام خلق هستند، از خدا بخواهید که ما را با مقامات اهل بیت (ع) آشنا کند تا ائمه را بشناسید و آن‌ها را درک کنید اما به اندازه ی ظرف و فهم وجودمان آن شناخت را می‌دهند.

طبق ظرفیت‌ها در را باز می‌کنند و معارف را به انسان می‌دهند. این ایام از خدا با آن ندای باطن ظرفیت درک معارف را بخواهید که کور به دنیا نیایید و کور هم زیست نکنید و کور هم نمیرید، بلکه چیزی بفهمید که ائمه که بودند، اینها حجت خدا بر همه خلق هستند و از خدا لیاقت فهم شناخت آن‌ها را بخواهید.

پدیدآورنده:

به کوشش: امیرمحسن سلطان احمدی

www.soltanahmadi.ir

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.

درس اخلاق زیارت نیابتی درس اخلاق
logo-samandehi
error: حق تألیف را رعایت کنید