کد خبر : 31387
تاریخ انتشار : جمعه 11 آذر 1401 - 15:44
چاپ خبر دیدگاه‌ها برای دشمنی شکم/مقاومت در برابر خواسته‌های حق بسته هستند

دشمنی شکم/مقاومت در برابر خواسته‌های حق

دشمنی شکم/مقاومت در برابر خواسته‌های حق
حجت الاسلام والمسلمین شیخ عبدالعلی تهرانی در این جلسه نکاتی را درباره دشمن شدن شکم و اهمیت مقاومت در برابر خواسته‌های حق بیان کرد.
چگونه شکم دشمن انسان می شود؟!

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دست‌نوشته‌های معارفی امیرمحسن سلطان احمدی مروج (امسا):جلسه هفتگی مباحث اخلاقی حجت الاسلام والمسلمین شیخ عبدالعلی تهرانی شامگاه پنج شنبه ۱۰ آذرماه ۱۴۰۱ شمسی در حسینیه مرحوم آیت الله حاج آقا مرتضی تهرانی در دزاشیب برگزار شد.

ایشان در این جلسه در ادامه مباحث هفته‌های قبل درباره دشمن انسان در این جلسه به دشمنی شکم اشاره و نکاتی درباره دشمن شدن شکم با انسان بیان کرد و توصیه کردند به فرزندانتان از کودکی یاد دهید که در برابر خواسته‌های حق خود مقاوم شوند و در مقابل شکم پرست هم نباشند.

اینک در ادامه گزیده یادداشت‌هایم از سخنان ایشان را تقدیم شما معارف جویان عزیز نموده تا شما نیز از این طریق بهره‌مند از این جلسه شوید.

دشمنی شکم/مقاومت در برابر خواسته‌های حق

تعریف دشمن از منظر اهل بیت(ع)

خلاصه تعریف و منظور از دشمن از نظر اهل بیت (ع) این است که هر کسی و هر چیزی و فکری که ما را از خدا دور کند او دشمن است و هر کسی و چیزی و فکری که ما را به سمت خدا نزدیک کند این در حکم دوست است. این یک تعریف کلی از دوست و دشمن از منظر اهل بیت (ع) است.

وقتی شکم دشمن انسان می‌شود!

اما در روایات و فرمایشات اهل بیت (ع) ریزتر و شفاف‌تر به تعریف دشمن پرداخته شده است. به طور نمونه، امیرالمؤمنین (علیه السلام) در فرمایشی شکم را هم دشمن دانسته‌اند و می‌فرمایند: «بَطنُ المَرءِ عَدوُّهُ»، شکم انسان دشمن او است. (غرر الحکم: ۴۴۲۴).

چگونگی دشمن شدن شکم با انسان

شکم در صورتی می‌تواند دشمن انسان باشد که در تعریف خلاصه دشمن قرار گیرد، یعنی این نوع تمایل و این نوع خاصتگاه اگر از مسیر صحیح منحرف شود و انسان را به جای اینکه به سمت خدا ببرد به سمت شیطان می‌برد، او دشمن است.

یعنی تمایلات مادی که انسان دوست دارد بدون رعایت هیچ چهار چوب و ضوابط و اعتدالی می‌خورد که باعث می‌شود مسیر انحرافی ایجاد کند، به جای اینکه مرا به خدا نزدیک کند از خدا دور می‌کند که به اصطلاح می‌گویند طرف شکم پرست است! یعنی اگر از این طرف نان و پنیر و از آن طرف کباب باشد، نمی‌تواند نفسش را راضی کند که مثلا نان و پنیر بخورد یا چیزی که نفسش دوست ندارد، بخورد و در نتیجه نمی‌تواند این شکم را کنترل کند.

توصیه پدر درباره نخوردن هر چیز که دوست دارم!

در بچگی من عادت کرده بودم که هر غذایی میخوردم باید نوشابه هم با آن بخورم! اما مسیری که پدرم برای من ترسیم کرده بود، گفته بود هر چه خیلی دوست داری نباید بخوری و باید کمی در برابر آن مقاومت کنی. من هم در این مسیر وارد شدم که در مقابل نوشابه مقاومت کنم و نخورم.

مدتی من تلاش کردم که بتوانم به خودم مسلط بشوم که چیزی که ضرورت ندارد نخورم ولو اینکه دم دستم باشم که همه می‌خورند و من بروم مثلا به جای نوشابه که علاقه دارم، دوغ یا آب بخورم!

بعد از یک مدتی دیدم پدرم که قند گرفتند به ایشان گفتند شما برای اینکه قندتان پایین بیاید به جای قرص یک چیزی بود به نام عدس الملک آن را بخورند که خیلی تلخ بود ولی دیدم پدرم وقتی ناهار برای ایشان می‌آورند یک عدس الملک می‌خورد و با آن تلخی عملا از غذا هیچ مزه‌ای نمی‌فهمید!

یک جاهایی باید این نوع رفتار عملی شود که یک جاهایی انسان ببیند که من نان و پنیر و خیار و گوجه می‌خوردم و چقدر به من مزه می‌دهد و دیگر من به اندازه شکم پرست‌ها شکم پرست نیستم، اما می‌توانم با این چیزی که الان از آن لذت میبرم نخورم و آن را تغییر بدهم.

حضرت فرمودند شکم انسان دشمن او است، یعنی باید از روی تعادل آن را نگه داشت و همیشه عقل را قالب بر قوه خوردن و چشیدن و لذت بردن قرار داد و آنجایی که نباید لذت برد نباید برد.

آموزش مقاومت در مقابل خواسته‌های حق به فرزندان

وقتی بچه‌ات گفت بستنی می‌خواهم، فوری برای او نگیرید. از بچگی آن‌ها را شکم پرست بار نیارید، بلکه به بچه‌هایتان مقاومت کردن در مقابل خواسته‌های حقش را یاد بدهید، تا بتواند خودش را جمع و جور کند. به او یاد بدهید الان وقت بستنی خوردن نیست – تازه نگفتم حلال و حرام همان حلالش را بحث می‌کنم – وقتی من به بچه‌ام یاد ندادم این بچه هم آینده نمی‌تواند جلوی شکمش را بگیرد، حداقل کاری که باید بلد باشد را یادش ندادم که جلوی شکمش را بگیرد.

به کسی گفتم این چیزی را دارید می‌خورید از چربی و استخوان خوک تهیه شده حرام است آن را نخورید، اما گفت خوشمزه است نمی‌توانم نخورم! بعد گفتم محتویات گوشت خوک بی‌غیرتی هم باهاش می‌آید، باز هم گفت من نمی‌توانم جلوی بچه‌هایم را بگیرم! به همین دلیل حضرت گفت یکی از دشمنان انسان شکم است.

هر چیزی نباید بخورید. اصلا پول دارید و تمام رستوران‌های ایران در اختیار شما است اما باید بتوانید به چیزی که نباید الان بخورید را نخورید.

رابطه مقاومت در برابر خواسته‌های حق در ترک گناه

آن چیزی که دوست ندارید را اگر الان اراده کردید توانستید بخورید و یا آن چیز که دوست دارید را الان اراده کردید و نخوردید، این فشار و تحمل مقدمه است که یک جایی که درب گناه به روی شما باز شد، آنجا بتوانید به گناه نه بگویید و گناه نکنید.

هر رستورانی نروید!

وقتی می‌گویند برویم فلان رستوران خارجی غذا بخوریم، آن هم رستوران چینی و هندی و فرانسوی که اینها که مسلمان نیستند، قبل از رفتن صبر کنید و تحلیل نمایید که شاید غذای آن‌ها پاک و حلال نباشد. اما یکی نمیتواند جلوی نفس و شکم خود را بگیرد و می‌گوید من تا الان غذای هندی نخوردم و باید بخورم! حالا به او بگویید تو سر سفره معاویه نشستی! عصبانی هم می‌ شود در صورتی معاویه هم همین را می‌گفت.

گوسفند را وقتی سرش را ذبح می‌کنند باید سر و گردن و رگ‌های بریده گردن را آب بکشند و چاقو را هم آب بکشند بعد که آب کشیدند هر چه خون داخل گوسفند باشد دیگر پاک است، اما اگر به کسی بگویید این سر گوسفند را آب بکش یا گوشتش را آب بکشید می‌گوید نه آب به گوشت برسد غذا خوب پخته نمی‌شود! بعد خون را هم هر چه بپزید پاک نمی‌شود.

وظیفه سنگین والدین در تربیت فرزندان

وقتی به فرزندان خود مقاومت کردن در مقابل خواسته‌هایشان را یاد بدهید آن‌ها قدرت پیدا می‌کنند تا در جاهایی لیز نخورند و به گناه نیفتند. اگر من و امثال من به فرزندانمان یاد ندهیم و در آینده گناه کردند آن گناه به حساب پدر و مادر هم نوشته می‌شود! چون وظیفه پدر و مادر است که به آن‌ها یاد بدهید. این نمی‌شود که بگویید حوصله ندارم یا اینکه به مادرش گفتم و من وقت ندارم!

بروید روی این موضوع فکر کنید و روی آن طرح بریزید که می‌خواهید سفره را پهن کنید، اما کاری کنید که بچه‌ها صبر و تحمل پیدا کنند و به بچه‌هایتان یاد بدهید که هر کس هر چه به آن‌ها داد نخورند و آن را به شما بدهند اگر مناسب بود به آن‌ها بدهید بخورند

مبارزه با نفس با خوردن غذایی که دوست ندارند!

از بچگی باید به بچه‌هایمان یاد بدهیم که بتوانند خود را جمع و جور کنند. پدر ما به مادر می‌گفت بچه‌ها چه چیزی دوست ندارد؟ مثلا می‌گفت اشکنه و پدر می‌گفت در هفته یک روز هم اشکنه که دوست ندارند درست کن و هیچ غذای دیگری هم نباشد که مجبور شوند اشکنه را بخورند، بعد بچه باید بتواند بخورد.

انسانی که از بوی یک غذا نمی‌تواند خود را کنترل کند و ضعف دارد و نمی‌تواند خود را جمع جور کند که مثلا یک بوی سیرابی یا مزه آن او را اذیت می‌کند، این چیزی نیست که نتواند خود را جمع و جور کند اما چنین انسانی در مسائل بزرگ هم نمی‌تواند خودش را جمع و جور کند.

وقت می‌گذرد و بچه‌ها بزرگ می‌شوند و یک چیزهایی برای آن‌ها ملکه می‌شود که شما نمی‌توانید آن‌ها را تغییر بدهید و هیچ کارش نمی‌شود کرد.

نعمت حق تعالی این است که یک آدم را خدا کنارتان قرار داده ولی او را ضایع می‌کنید و توقع دارید خدا به شما بگوید دست شما درد نکند! اگر زن و شوهر نتوانند همدیگر را رشد بدهند اینها باخته اند. مثلا از وقتی با هم ازدواج کردیم من نماز شب می‌خواندم و تو هم دعا می‌خواندی، ولی جفتمان از بعد از ازدواج نماز و دعا را کنار گذاشتیم و فکر کردیم به روزرسانی شدیم در صورتی که از حق دور شدیم.

آزار دیگران به خاطر گمان بد!

امروز از بازار داشتم بیرون می‌آمدم و از این افرادی که امروزه حجاب را بهانه کردند و به جنگ خدا رفته‌اند و حجاب را انداخته بودند، تا مرا دیدند با چرخ دستی از پشت محکم به پای من می‌زدند و عقب می‌رفتند و دوباره محکم به پای من می‌زدند! شما چه تحلیلی برای این کار دارید؟

من هم اصلا اینها را نمی‌شناختم اما آیا از من آسیبی به آن‌ها رسیده بود؟ آیا این کار را کردند حالا عالم تغییر کرد؟ آیا با این کار همه چیز به نفع آن‌ها شد؟ یک آدم عاقل آنجا باشد از آن‌ها بپرسد خانم این چه کاری بود که کردی؟ می‌گوید مثلا دلم خنک است! بعد بگویید برای چه چیز دلت خنک شد؟ می‌گوید برای اینکه اونی که فکر می‌کردم بد است یک آسیبی به او رساندم و حالم خوب شد.

امام صادق (علیه السلام) فرمودند که حضرت عیسی (علیه السلام) یک سریع پندهایی به مردم می‌دادندکه ‌ای مردم بد رفتار چرا دیگران رابه خاطر گمان‌هایی که نسبت به آن‌ها دارید، آزار می‌دهید اما به رفتار زشت خود اصلا توجه نمی‌کنید.

همین‌ها است که ما را از انسانیت و اخلاق اسلامی دور کرده است. با گمان اینکه این یک آدم بد است با او بد رفتار می‌کنید و آزارش می‌دهید ولی خودتان آن سوء رفتارهای بدی که دارید، اصلا به آن توجه نمی‌کنید

اولویت در مراقبه و اصلاح نفس

بنابراین گفتیم که اولویت در مراقبه و نگهبانی کردن ابتدا از مراقبه از دشمن درونی است و انسان باید اول از درون خودش را شروع به اصلاح کند. ولی بدانید اول تحقیق کنید که آیا خالق این حرف‌ها را زده پس اگر خالق زده حرف خالق را گوش کنید و مخالفت با خالق خلاف عقل است.

راهی برای رسیدن به کمال و سعادت و اخلاق اسلامی و انسانیت وجود ندارد الا تبعیت از قوانینی که اهل بیت (ع) از طرف حق تعالی برای ما آورده اند. هر چه در مراعات این قوانین کم بگذاریم تسلط شیطان و فکرهای شیطانی زیادتر می‌شود. پس مقابله با دشمنی درونی با اهمیت‌تر از دشمن برونی است.

پدیدآورنده:

به کوشش: امیرمحسن سلطان احمدی مروج

www.soltanahmadi.ir

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.

درس اخلاق زیارت نیابتی درس اخلاق
logo-samandehi
error: حق تألیف را رعایت کنید