پدیدآورنده:
به کوشش: امیرمحسن سلطان احمدی
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دست نوشتههای معارفی امیرمحسن سلطان احمدی:آیت الله سید رحیم توکل از استادان برجسته اخلاق حوزه علمیه قم، شنبه هشتم مردادماه ۱۴۰۱ در ابتدای برنامه یاد خدا با تسلیت آغاز ماه محرم حسینی با طرح سوالی که وظیفه ما در برابر امام حسین (علیه السلام) و شهدای کربلا چیست، توصیههایی را بیان کردند و در پایان با اشاره به اهمیت عمر به جوانان توصیه کردند عمر خود را در گناه هدر ندهند و حسینی زندگی کنند.
در ادامه گزیده یادداشتم از سخنان ایشان تقدیم شما معارف جویان عزیز می گردد تا از این طریق شما نیز بهره مند از کلام این استاد اخلاق گردید.
کاری که امام حسین (علیه السلام) کرد از عقل ما بیرون است، آن قدر کار عجیب بود که روز عاشورا انبیاء نظارهگر صحنه عاشورا بودند و ملائکه هم نگاه میکردند و از عظمت کار امام حسین (علیه السلام) متحیر بودند.
امام حسین (علیه السلام) کاری انجام داد که الفاظ از بیان عظمت آن قاصر است. در یک کلام ساده امام حسین (علیه السلام) هر چه داشت را داد و خداوند هم آنچه ظرف امکانی امام حسین (علیه السلام) میتواند جذب کند را به امام داد.
آنقدر کار آقا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) سنگین بود که امام زمان (عج) فرمودند: آن قدر برایت گریه میکنم که اشک چشمانم بخشکدخون گریه میکنم! حتی یاران امام نیز نزد ائمه آنقدر محترم هستند که امام زمان (عج) با این تعبیر محبت بار در لسان عرب به آنها بابی انت و امی خطاب میکند و بعد میفرماید: خداوند منِ مهدی (عج) را با شما محشور کند. اما اینها یک تعابیری است که ما نمیفهمیم یعنی چه؟
آنقدر شهدای کربلا بالا بودند که همانطور که خداوند جان پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) را خودش قبض کرد، جان شهدای کربلا را نیز خدای عالم قبض کرد و کار را دست ملک الموت نداد و خود خدای عالم متصدی این قبض شد.
آنقدر کار اینها بالا است که شب عاشورا نمیدانیم امام حسین (علیه السلام) به یارانش چه چیز را نشان داد که وقتی در شب عاشورا نماز میخواندند بعد به آسمان نگاه میکردند و میگفتند چرا شب تمام نمیشود و آفتاب طلوع نمیکند و جنگ شروع نمیشود تا به میدان جنگ برویم و کشته شویم و آنچه را امام نشان ما داد را بگیریم!
آنقدر اوضاع در روز عاشورا عجیب بود و جان یاران امام از محبت اهل بیت (ع) پر شده بود که آنها ضربه شمشیر و تیر و نیزه را احساس نمیکردند! شمشیر میخوردند و بدن پاره میشد، اما دردی احساس نمیکردند! و آنچنان محبت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) بر جانشان مغلوب بود که از جسم کنده شده بودند و اصلا به جسم اعتنا نمیکردند. جسم سوراخ و پاره پاره میشد، اما اصلا توجه نمیکردند.
وقتی تمام شهدا بر زمین افتادند و امام حسین (علیه السلام) تنها ماندند رو به اصحاب خود کردند و فرمودند: آیا مرا تنها نمیبینید، پس چرا یاریم نمیکنید؟ اما شب قبل همین یاران گفتند ما حاضریم هزاران بار ما را بکشند و زنده کنند اما دست از یاری تو نمیکشیم و میخواهیم بلا را از تو دور کنیم.
وادی الفاظ از بیان این عظمت قاصر است، یک چیزهایی است که فقط عشق و محبت و سوز است و الفاظ از بیان آن قاصر است، اما چیزی که از ما میخواهند این است که مرام امام حسین (علیه السلام) را دنبال کنیم، آنچه امام حسین (علیه السلام) دنبال کرد ما هم آن را دنبال کنیم وادامه دهیم.
امام حسین (علیه السلام) حاضر شدند تا اصحاب و بنی هاشم کشته شوند، علی اصغر (ع) و خود امام کشته شود و اولین نفر که سر از تن جدا کردند سر خود امام حسین (علیه السلام) بود و حتی امام حاضر شد تا اهل بیت (ع) او را به اسارت ببرند و
امام حسین (علیه السلام) تمام اینها را به جان خریدند تا به ما یاد بدهند که با ظالم کنار نیاییم، همه چیز را به جان قبول کردند ولی با یزید بیعت نکردند و این مرام امام حسین (علیه السلام) است و اگر واقعا امام حسین (علیه السلام) را دوست دارید باید به این مرام عمل کنید.
عزیزانی که در سن جوانی هستند؛ و سن جوانی یک سنی است که در این سن درگیر بعضی از شهوات هستند که اقتضای همین سن است، اما از عزیزانم تقاضا میکنم کمی با تامل نگاه کنید و بدانید که معلوم نیست عمر چه زمانی تمام میشود، پس طوری باشید که ما را با نام امام حسین (علیه السلام) بشناسند.
این اعمال ما را که به هفت طبقه آسمان میبرند این طبقات یک دروازههایی دارد که اعمال ما را از آنجا بالا میبرند، ملائکه دربان این دروازهها از اعمال ما که بالا میرود ما را کاملا میشناسند و وقتی ما از دنیا رفتیم و ما را از این دروازهها بالا میبرند، میگویند: دارند فلان کس را میآورند و او حسینی و عاشق امام حسین (علیه السلام) بود.
اما اگر خطا کرده باشید، نعوذبالله میگویند آن بیشرم، آن گنهکار، آن بیانصاف، آن آهل شهوات و ذلیل در جلوه دنیا را دارند میآورند! بدانید که قطعا این دو خطاب هست و با خود بیندیشید که مشمول کدام خطاب خواهید شد؟!
والله دنیا به گناه نمیارزد! الان چند سال دارید؟ بعضی ۲۰ سال، ۳۰ سال، ۵۰ سال، ۷۰ سال یا کمتر یا بیشتر، اما تا این سن اصلا چگونه عمر گذشت و به این سن رسیدید؟ اصلا کی گذشت؟ لذات دنیا کجا رفت؟ خندهها و گریهها کجا رفت؟ بدانید هر چه بود همه رفت و این تتمه عمر هم همینطور خواهد گذشت و میرود، اما سربلند بودن مهم است.
در این جزر و مد دنیا زمین نخورید، آیا ارزش دارد و گرنه دنیا میگذرد، همانطور که تا الان گذشت. اهل گناه تا الان از گناه چقدر لذت بردند؟ شاید به کرار چندین بار لذت بردند یا اصلا هزاران بار لذت بردند، اما الان چه چیزی گیر آنها آمده است؟! الان آن لذت کجاست؟ همه رفت و فانی شد!
الان چه چیز در دست دارید؟ اما اگر فردا یا همین الان مرگ بیاید چه چیزی دارید؟ جز سرافکندگی چیزی نیست! اما آنهایی که با امام حسین (علیه السلام) بودند، حضرت به داد آنها میرسد. در روایت آمده در زمان مرگ به او میگویند آیا میخواهی در دنیا بمانی؟ حتی تا ابد میخواهی بمانی؟ اما میگوید این دنیا را میخواهم چکار کنم که دار بلا و مهنت است، مرا ببرید! چون میداند بالاترین لذت اهل ایمان در زمان مرگ این است که جان او را قبض کنند و به آنچه خدا به او وعده داده او را متصل کنند.
پدیدآورنده:
به کوشش: امیرمحسن سلطان احمدی
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰