سالم بودن جنازه شهید نواب/ دعایی برای آمرزش

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دست نوشته‌های معارفی امیرمحسن سلطان‌ احمدی: روز گذشته پنج شنبه ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۴۰۱ شمسی توفیق بود در محضر استاد بزرگوار حجت الاسلام والمسلمین محمدباقر شریعت پناه بودیم  که ایشان طی سخنانی در ادامه مباحث معاد و مرگ، در بخش دوم سخنانشان درباره سالم بودن جنازه شهید نواب صفوی نکاتی را بیان کردند و در ادامه به ماجرای عاق مادر و نقل دعایی برای آمرزش گناهان اشاره نمودند.

مشروح بیانات ایشان در ادامه تقدیم شما معارف جویان عزیز می شود که شما عزیزان نیز از این طریق بهره مند از این جلسه شوید.

کسانی که در راه خدا کار و کوشش کردند و مخصوصا شهید شده‌اند این اجساد نمی‌پوسد و خدا به زمین اجازه نداده که این اجساد را بخورد مگر برخی از این اجساد که مسائل الهی آن کم باشد.

سالم بودن جنازه شهید نواب

شهید نواب صفوی تا قبل از پیروزی انقلاب در همین پارک روبرو دفن بود و یکی از علما برای فاتحه خوانی سراغ من می‌آمد و بعد که پیروزی حاصل شد، پیکر شهید نواب را به این موضع در قم بردند و جنازه وی سالم بود.

یک آقا میرزا یحیی ابهری بود که من دوستانش را دیده بودم که آذری زبان بودند، رفقای وی می‌گفتند: وی به جلسات روضه در تهران می‌آمد و در پایان جلسه تا می‌خواستند آدرس جلسه جمعه بعد را اعلام کنند، او رفته بود و به وی می‌گفتند صبر کن آدرس جلسه بعد را بدانید، اما می‌گفت نه من می‌دانم و خودم جمعه آینده می‌آیم! بعد می‌گفت چون بوی امام حسین (علیه السلام) به مشامم می‌آید و سر خیابان و آن کوچه و آن مجلس می‌رسم، چون این مجالس بوی عطر حسینی دارد.

شهید نواب در بقیع

اما آقای ابهری با شهید نواب دلگرمی نداشت! وی گفت به مکه رفتم و سپس به قبرستان بقیع رفتم و دلم نیامد سراغ قبور ائمه نروم و رفتم خودم را روی قبور انداختم که شرطه‌ها مرا بردند و از من تعهد گرفتند که نباید قبرستان بقیع بیایم. ولی فردا سر قبر پیامبر (ص) رفتم و گفتم من نمی‌توانم قبرستان بقیع نروم.

اما وقتی سر قبرستان بقیع رسیدم مکاشفه‌ای پیش آمد که یک صحن بسیار بزرگ و زیبا که تا به حال جایی ندیده بودم اینجاست که قبور و گلدسته‌ها و هر کدام بارگاه و ضریح بسیار عالی داشتند که به خود گفتم چطور از دیروز سریع این بنا را ساختند؟!

بعد دیدم یک درب بزرگی است که یک بزرگواری بسیار باهیبتِ عجیب و نورانیت خاص ایستاده که نزدیک شدم و دیدم شهید نواب صفوی است و دیدم اختیارات این صحن و محوطه مسئولش شهید نواب است.

گناه نمیگذارد لحظه آخر شهادتین بگوییم و بمیریم!

پیامبر (ص) به دیدن یک جوانی آمد و گفتند این جوان در حال مرگ است و حضرت نشست بالای سرش و گفت بگو یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ… دیدند نمی‌تواند بگوید! یک خانمی آنجا نشسته بود و حضرت می‌دانست مادر این جوان است و فرمودند این فرزند مادر دارد؟ و پرسیدند حال و احوالت چطور است و مادر گفت این جوان شش سال است با من حرف نزده است و حضرت فرمود از او راضی شو و گفت من راضی شدم!

حضرت نگاهی به این جوان کرد و گفت حالا بگو یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ… که زبانش باز شد و حضرت فرمود چرا آن دفعه نگفتی؟ گفت: یک موجود بسیار زشتی گلوی مرا گرفته بود و نمی‌گذاشت من بگویم، اما الان که این دعا را خواندم آن ظلمانی رفت و یک نورانی دارد می‌آید و این دعا را با تمام نورانیت برایم مجسم شد و کنارم است و با یک بار دیگر تکرار از دنیا رفت.

بدانید که گناهی چون عاق والدین نمی‌گذاشت آن جوان شهادتین بگوید با اینکه پیامبر (ص) کنار بستر او بود! پس حواسمان جمع باشد از این دنیا خواستید بروید گناهان نمی‌گذارد ما ذکر خدا را بگوییم، حتی کنارمان پیامبر (ص) هم نشسته باشند که شهادتین را بگوییم اما گناه نمی‌گذارد. الرحمن را می‌خوانند ولی زبان نمی‌گردد و گناه نمیگذارد.

دعایی برای آمرزش از گناهان

یک دعایی است که من بعضی اوقات در قنوت می‌خوانم که شما هم سعی کنید آن را حفظ کنید و بخوانید. این دعا این است: «یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیرِ اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ وَ اعْفُ عَنِّی الْکَثِیرَ إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ ای آنکه عمل اندک و ناچیز بندگان را می‌پذیری و از گناهکاران بسیار در می‌گذری از من هم این عمل کم را بپذیر و از گناهان بسیارم درگذر که تو بسیار مهربان و آمرزنده ای».

پدیدآورنده:

به کوشش: امیرمحسن سلطان احمدی

www.soltanahmadi.ir