علت شاگردی حضرت موسی(ع) نزد حضرت خضر(ع)
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دستنوشتههای معارفی امیرمحسن سلطان احمدی: جلسه هفتگی درس اخلاق آیت الله محمدعلی جاودان شامگاه پنج شنبه ۲۳ دی ماه ۱۴۰۰ در مسجد امام خمینی(ره) بازار برگزار شد که توفیق شد از محضر ایشان بهرهمند شوم.
آیت الله جاودان در این جلسه با اشاره به مقتضی و مانع در امور معنوی ضمن اشاره به ملاقات حضرت موسی(ع) و حضرت خضر(ع) به فرق بین رفع مانع و ایجاد مقتضی در امور معنوی پرداختند و علت اینکه پیامبر اولوالعزم شاگرد خضر نبی(ع) شد را بیان نمودند.
در ادامه مشروح بیانات ایشان تقدیم شما معارف جویان عزیز میگردد تا از این طریق شما نیز بهرهمند از این جلسه شوید.
بزرگان طراز اول اخلاق فرمایشی درباره دیدار حضرت خضرنبی (ع) با حضرت موسی (ع) دارند و ما آن را مکرر از آیت الله حقشناس شنیدیم. وقتی حضرت موسی (ع) و حضرت خضر (ع) میخواستند از هم جدا شوند حضرت موسی (ع) به حضرت خضر (ع) فرمودند حالا که باید از همه جدا شویم یک موعظهای بفرمایید، بعد از اینکه ایشان فرمایش خود را بیان کردند، حضرت خضر (ع) به حضرت موسی (ع) فرمودند مرا موعظهای بفرمایید!
علت شاگردی حضرت موسی(ع) نزد حضرت خضر(ع)
هر چند ایشان استاد حضرت موسی (ع) بودند اما از حضرت موسی (ع) خواستند موعظهای بکنند! بعد صحبتی بین آنها پیش آمد که حضرت موسی (ع) فرمودند چرا من را پیش شما فرستادند تا شاگردی کنم؟ حضرت موسی (ع) پیامبر اولوالعزم است امام حضرت خضر (ع) پیامبر اولوالعزم نیست، حالا مقام ایشان به چه دلیل بالاتر بوده که باید حضرت موسی (ع) پیش ایشان شاگردی کند؟
مقتضی و مانع در امور معنوی
حضرت خضر (ع) فرمودند من بیشتر از شما مواظب عیب و ایراد گناه و اشکالات کار و رفع موانع بودم، اما شما دنبال ایجاد مقتضی بودید که بیشتر در فکر افزودن عبادات بودید، مثلا میخواستند عبادات خود را بیشتر کنند، به طور مثال قرآن بیشتر بخوانند، هر چند اینها هم خوب و پسندیده و مقبول است اما حضرت خضر (ع) به جای ایجاد مقتضی، تلاش برای رفع مانع داشت.
توصیه به مطالعه کتاب تذکرة المتقین
این حرف را بزرگان اساتید اخلاق گفتند. اتفاقا جزوهای است به نام تذکرة المتقین که نامههای مرحوم آیت الله بهاری است؛ که خیلی نامههای خوبی است و من زمان جوانی آن را خوانده ام. این جزوه که کتاب شده را تهیه کنید و بخوانید.
یک نمونه از ایجاد مانع در مسیر معنوی و اهمیت رفع آن
یک نمونه از موانع را عرض میکنم؛ میگویند مرحوم سید بن طاووس که بزرگ علمای شیعه در فن اخلاق و عرفان است، یک شب برای سحر بیدار شد و خدمتکاری داشت او را فرستاد تا از شط آب بیاورد، این خدمتکار رفت و آب آورد اما وقتی ایشان میخواستند وضو بگیرند به جای آب، شنهای ریز بود، که ایشان گفت من گفتهام آب بیاور و این آب نیست و پر از شن است، برو دوباره آب بیاور. این خدمتکار هم سه بار رفت و هر سه بار هم شن بود!
بعد ایشان گفت: معلوم میشود امشب نخواستند من نماز شب بخوانم! بعد به او فهماندند که امروز یک نفر در منزل شما آمد و میخواست شما را ملاقات کند و این فردشان و احترامش این بود دو دقیقه دم در معطل شود وای پنج دقیقه معطل شده است و این سه دقیقه که این فرد را بیشتر معطل کردی به جای آن امشب از توفیق نماز شب محروم شده ای! این موضوع را مانع میگویند.
حضرت خضر (ع) کوشش برای برطرف کردن موانع بود. این است که بزرگانی که به جایی رسیدند، عمدتا در این زمینه کوشیدند و دنبال رفع مانع بوده اند.
همه کارها باید طبق موازین و چارچوب دقیق عقلی، شرعی و قانونی باید انجام شود. تازه این گناه نکرده است فقط یک نفر را چند دقیقه دم در خانه معطل کرده و این گناه نیست، اما شما را نگه میدارند و از نماز شب، امشب محروم میشوید.
دقت در دادن القاب به دیگران
آیت الله حقشناس یک وقت میفرمودند: من اسم فردی را بردم، مثلا گفتم آیت الله! شب به من گفتند: آیت الله به ایشان گفتی زیاد بود، باید به ایشان حجت الاسلام بگویی! تا این قدر باید حرف زدن، نگاه کردن، گوش کردن، رفتار با زن و بچه را باید مواظبت کرد و مراعات نمود تا مانعی سر راه ایجاد نشود.
نتیجه دل شکستن / ایجاد مانع
صورت خانمها لطیفتر است و بیشتر آثار پیری در آن دیده میشود. یک آشنایی داشتیم که در اوایل انقلاب وی به مادر بزرگ خود که صورتش چروک و پیر بود، گفته بود صروتت را اتو کن! حالا یک نوه در شش یا هفت سالگی چنین سخنی به مادر بزرگ پیر خود گفته است و دل این مادر بزرگ شکسته است! حالا این بچه نمیدانست که این حرف نتیجهاش چه میشود.
این نوه در زیر زمین مغازه بنزین سفید داشتهاند که بنزین در هوای زیر زمین پخش شده بود و یک روز که این فرد به زیر زمین آمده بود، کبریتی را روشن کرده بود و آتش گرفته بود، به طوری که صورتش سوخته بود و دقیقا عین صورت مادربزرگش شده بود و حالا صورت خودش اتو میخواست که صاف شود. حالا کسی صورت را اتو نمیکند اما این نتیجه آن سخن شد.
حالا میخواهم عرض کنم، ممکن است کاری که من میکنم، حرفی که میزنم، نگاهی که میکنم، نامهای که مینویسم اصلا هر کاری که انجام میدهم این کار مانع برای من ایجاد کند که حضرت خضر (ع) تلاش و کوشش میکردند که این موانع را برطرف کنند.
حضرت موسی(ع) ایجاد مقتضی و حضرت خضر(ع) رفع مانع
اما حضرت موسی (ع) ایجاد متقضی میکردند؛ یعنی عبادات بیشتری را انجام میدادند. مثل نماز و روزه و قرائت قرآن که عوامل پیش برنده هستند، را بیشتر انجام میدادند، اما حضرت خضر (ع) بیشتر در فکر رفع مانع بودند.
اهمیت برطرف کردن صفات بد و رفع موانع
اگر من صفتهای بدی دارم این صفت بد مانع است و مرا با این صفت بد در بهشت راه نمیدهند، باید این قدر در برزخ و قیامت معطل شوید تا پاک شوید، هر چند اگر در دنیا به خود برسید و مثلا دو سال با خود بجنگید بخل خود را برطرف کنید دیگر راحت میشوید، اما اگر بعد از مرگ بماند در عالم برزخ ممکن است ۲۰۰ سال طول بکشد، پس این مشکلات است و رفع مانع مهم است.
مثلا هواپرستی راه را میبندد و مانع ایجاد میکند، کسی که خوابیده باشد را میشود بیدار کرد، اما کسی که خود را به خواب زده را نمیتوان بیدار کرد.
پدیدآورنده:
به کوشش: امیرمحسن سلطان احمدی
برچسب ها :آیت الله جاودان ، ایجاد مقتضی ، حضرت خضر ، حضرت موسی ، درس اخلاق ، دل شکستن ، رفع مانع ، علت شاگردی حضرت موسی ، مانع و مقتضی ، ملاقات موسی و خضر
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰