کد خبر : 2328
تاریخ انتشار : جمعه 8 بهمن 1395 - 10:38

اثر یاد امام زمان و رسیدن به عشق حقیقی

این که بخوابم، بیدار شوم، بلند شوم، بنشینم و …، مدام یاد آقا جان امام زمان عج باشیم، این، عشق‌بازی حقیقی است. در صورتی که عشق‌های مجازی با یک قهر یا مطلبی از بین می‌رود، یا اینکه با پیری، مریضی و … سرد می‌شود اما عشق به امام زمان عج همیشگی است.

عشق‌های مجازی با یک قهر یا مطلبی از بین می‌رود،یا اینکه با پیری، مریضی و … سرد می‌شود و هیچ عقل سلیمی چنین عشقی را نمی پسندد بلکه دنبال یک عشق ماندگار و حقیقی است که دائمی هست و چه عشقی بهتر از داشتن آقا جانمان امام زمان (عج) است.
آقا جان اگر دائم یاد شما باشم، چه می‌شود؟! این که بخوابم، بیدار شوم، بلند شوم، بنشینم و …، مدام یاد شما باشم، این، عشق‌بازی حقیقی است. این عشق، عشق و حبّ حقیقی است،این عشق و حب، معرفت می‌آورد و عشق و محبّت را هم بیشتر می‌کند.
اصلاً سبک زندگی حقیقی همین است که انسان لحظه به لحظه با حجّت خدا باشد و یاد امام زمانش باشد. اگر این‌طور شویم، بقیّه موارد را هم خودشان درست می‌کند.
وقتی دائم با آقاجان صحبت کردید و یاد ایشان بودید و هر ساعت یک دعای سلامتی برای ایشان خواندید، نام شما را در آن طومار سربازان آقا جان ثبت می کنند. شاید خودمان هم باور نکنیم، امّا یک موقع ما را صدا می‌زنند، اسممان را می‌خوانند و می‌گویند: فلانی ابن فلان، بیا، تو سرباز آقا جان هستی، به فلان جا بیا باید خدمت کنی.
لذا اگر با آقاجان عشق‌بازی کنید و دائم یاد ایشان باشید، مگر می‌شود تو را فراموش کنند؟! آقا می‌گویند: این، سرباز من است، کسی که دائم یاد من است، من همین را می‌خواهم و انتخاب کردم. و خود آقا جان هم مراقب شما خواهد بود.
چقدر شیرین می‌شود که انسان هر شب با آقاجان صحبت کند. فرض بگیرید اصلاً هیچ چیزی به انسان ندهند، امّا چه چیزی بالاتر از این که به انسان اجازه دادند که با آقاجان حرف بزند؟! شاید یک موقع کسی بخواهد صحبت کند، امّا چیزی به لسانش جاری نمی‌شود. گاهی انسان مذنب می‌شود و قلبش تیره می‌شود که اصلاً اجازه‌ی سخن به او داده نمی‌شود.
مثل این که انسان شاید به مجلس ختمی برود، امّا یادش می‌رود که حتّی یک فاتحه هم بخواند. دیدید بعضی‌ها که نسبت به نماز بی‌حوصله هستند و رغبت به آن ندارند، به این دلیل است که گناه کردند و به آن‌ها اجازه ندادند. امّا همین که به من و تو اجازه دادند با ایشان حرف بزنیم، معلوم است که ما را پذیرفتند.
هر شب، با آقاجان خلوت داشته باشید و حرف بزنید و فاصله هم نیاندازید،خصوصا دعای سلامتی آقاجان را هم بخوانید، به یک سال نمی‌کشد که اثر آن را متوجّه می‌شوید و چیزهایی به شما خواهند داد. امّا بر فرض این‌ها را هم ندهند، همین قدر که اجازه دادند با ایشان حرف بزنیم، آن هم نه یک شب، نه دو شب، هر شب اجازه دادند، همین برایمان بس است.
گاهی نسیان پیش می‌آید، امّا وقتی که حرف زدن با آقاجان را فراموش نمی‌کنیم، یعنی اجازه‌ی ایشان بوده است که یادآوری کرده: فلانی! الآن وقتش هست، مگر نمی‌خواستی با من حرف بزنی. این، حصن حصین است، این، انسان را از فتنه‌ها دور نگه می‌دارد و از مطالبی که در زمانه به وجود می‌آید، محافظت می‌کند.به آقا سلام بدهید، برای مادرشان فاتحه بخوانید و بگویید: آقا جان! تو را به مادرت قسم دستم را بگیر.
هر چقدر با امام زمان حرف بزنیم، نه تنها خسته نمی‌شویم، بلکه تشنه‌تر برای صحبت می‌شویم. منتظر می‌شویم که چه زمانی شب می‌شود و اجازه‌ی خلوت می‌دهند؟! لذا روز به روز اشتیاق و عشق ما به امام زمان بیشتر می‌شود. طوری که اصلاً عشق انسان این می‌شود که زنده‌ایم تا با تو حرف بزنیم.
به آقا جان عرض کنیم اگر بنا باشد زنده باشم امّا فراموش کنم که با تو حرف بزنم، آن زندگی را نمی‌خواهم. مرگ بر آن زندگی که بخواهد تو فراموش شوی. بالاترین ذکر و عبادت شما هستی
پس اگر خیلی یاد آقاجان بودید و از هر شب گذشت و دائمی شد، بدانید که آقاست که یاد توست و خودش دارد این یاد را در ذهن تو تقویت می‌کند. تو فکر می‌کنی خودت هستی، امّا آقا جان هست، از بس تو را دوست دارد می‌خواهد تو هم یاد او باشی و یاد دیگران را از ذهن تو بیرون ببرد. از بس تو را دوست دارد می‌خواهد متعلّق به خودش باشی. حالا مگر می‌شود چنین کسی سرباز امام زمان نباشد؟!
آقا جان حالا نکند من وسط راه ببرم و خطا کنم و شما بگویید: اسمش را خط بزنید؟! خدا آن روز را نیاورد. اما آقا جان شما لطف می‌کنید و می‌نویسید، امّا کاری کنید خط نخورد، حیف است که خط بخورد. خودت کمکم کن، دستم را بگیر و مواظبتم کن.
آقا را قسم بدهید بگویید به جان مادرت نرجس خاتون دستم را بگیر. به جان إبی‌عبدالله دستم را بگیر. به جان عمّه‌جانت، زینب، دستم را بگیر من عقب نیافتم، اشتباه نکنم. خراب نکنم. یک موقع شیطان بر من مسلّط نشود، غرّه نروم، اشتباه راه نروم.
بگوییم آقا جان خودم اقرار می‌کنم که ضعیفم، من آن عبد ضعیفی هستم که باید به من رحم شود، به پروردگار عالم عرضه می‌داریم: یا لطیف ارحم عبدک الضعیف. به شما هم همین را بیان می‌کنیم: ای کسی که عنایت داری، به این غلام خودت عنایت کن و دستم را بگیر. من ضعیفم. نکند فریب دنیا، عنوان و … را بخورم. نکند این جلوات من را ببرد. نکند مغرور شوم. نکند تصوّر کنم کسی شدم که هر کس ولو به لحظه‌ای تصوّر کند کسی شده است، همان لحظه، لحظه سقوط اوست. آقا جان دستم را بگیر سقوط نکنم.
وقتی شما به آقا نزدیک شوید و آقا جان شما را انتخاب کند و یاد خودش را در دلتان قرار دهد، نزدیک به پیغمبر و امیرالمؤمنین هم می‌شوید، نزدیک به همه ائمّه می‌شوید و احساس قرب و نزدیکی می‌کنید.،مگر نفرمودند: سلمان منّا اهل البیت.
پس با عشق به امام زمان(عج) هر لحظه خصوصا خلوت شب را مغتنم شمرده و به یاد آقا جان باشید و بر این یاد نمودن اصرار و مداومت داشته باشید تا هم خیر دنیا و هم خیر آخرت نصیبتان گردد.

به کوشش:امیرمحسن سلطان احمدی

برچسب ها :

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
کوروش پدرام سه شنبه , ۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۶

سلام آقای سلطان احمدی مطالبتان عالی بود فوق العاده خدا خفظتان کند بی نظیر بود لطفا در رابطه با امام زمان باز هم مطلب دارید بگذارید

نظرات بسته شده است.

درس اخلاق زیارت نیابتی درس اخلاق
logo-samandehi
error: حق تألیف را رعایت کنید