نحوه قرآن خواندن و تفسیر آیت الله گلپایگانی
به مناسبت بیست و سومین سالگرد ارتحال مرجع روشن ضمیر آیت الله گلپایگانی در ادامه مروری بر شیوه قرآن خواندن و درس تفسیر این مرجع سفر کرده می نماییم.
در هشتمین روز ماه ذیقعده ۱۳۱۶ ق. در بخش گوگد گلپایگان، کودکی پا به عرصه وجود نهاد که بهمناسب تقارن ولادتش با سالروز ولادت امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا(ع) نامش را محمد رضا و کنیهاش را ابوالحسن و لقبش را هبهالله نهادند.
دعای مستجاب پدر
پس از مراسم نامگذاری، پدر دست به آسمان بلند کرد و در حق فرزند دعایی کرد و آن را در پشت صحیفه سجادیه در ذیل تولد ایشان این چنین نوشت: «اللهم طوّل عمره، و وسع رزقه، و اجعله من العلماء العاملین بفضلک و کرمک یا ارحم الراحمین »؛ خدایا عمر فرزندم را طولانی کن و بر وی وسعت روزی مرحمت فرما و او را از علماء عاملین و با تقوی قرار ده خدایا این خواستههای ما را با فضل و بزرگواریت عطا فرما ای رحمکنندهترین رحمکنندگان که این سه دعا در حق فرزندش به استجابت رسید.
نحوه قرآن خواندن و درس تفسیر
آیتالله العظمی گلپایگانی مقید بودند هر روز بعد از نماز صبح و بعد از نماز عشاء قرآن بخوانند؛ یکی از شاگردانش نقل کرده بود که ایشان حدود ۶۰ سال پیش که ما به درسشان میرفتیم فرموده بود: «من هر روز صبح که قرآن میخوانم یکی از آیات را در نظر میگیرم و درباره آن تا شب فکر میکنم تا ببینم از نظر تفسیری، آیه دارای چه پیامها و مطالبی است».
روی همین اهتمامی که به قرآن داشتند علاوه بر درسهای متعدد فقه و اصول که همواره افاضه میفرمودند، اشتغال به درس تفسیر هم داشتهاند. محور بحث ایشان تفسیر صافی بود و در این درس طبقات مختلف مردم از روحانی و بازاری و غیر آنها، شرکت میکردند. خود ایشان فرموده بودند: «تفسیر قرآن را از پایان (یعنی سورههای کوچک) شروع کردیم و تا حدود نصف قرآن شریف را تفسیر کردیم».
انس با قرآن در لحظات آخر حیاتشان
در کتاب نوری از ملکوت چنین آمده که عاقبت آن مجاهد نستوه پس از عمری تلاش و کوشش رو به افول گرائید؛ روز تولد حضرت زهرا(س) مردم با اشتیاق برای دیدن ایشان مشرف شده بودند که با همان حالت کسالتشان جلوس کرده بودند و تا وقت نماز مغرب و عشاء در خدمت مراجعین بودند؛ بعد از اذان، نماز مغرب و عشاء را خواندند و مشغول مناجات با خداوند شدند.
به فرزندش فرمودند: الحمدالله که نماز مغرب و نافلهاش را خواندم، الحمدالله نماز عشاء و نافلهاش را خواندم و مشغول تعقیب هستم. عرض شد: آقا بهتر است که شما روی تخت بنشینید و تعقیبات را انجام دهید، که عده ای منتظر هستند با شما ملاقات کنند.
خواستند ایشان را بر روی تخت بنشانند که لرز شدیدی بر ایشان عارض شد، چنان انسی با قرآن داشت که در این حال هم به جای جزع و ناله قرآن میخواند.
لرز شدیدتر گردید با آمدن دکترهای قم مثمر نشد و دکترهایی از تهران آمدند و قرار شد که به تهران منتقل شود که به دنبال این قضیه ایشان به تهران منتقل و در بیمارستان شهید رجائی بستری شدند و عاقبت در شامگاه روز پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۷۲ برابر با ۲۴ جمادیالثانی ۱۴۱۴ قمری آن صاحب نفس مطمئنه سوار بر کشتی حسینی شد و به اوج ملکوت پر کشید.
به کوشش: امیرمحسن سلطاناحمدی
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰