زهد راهکار درمان حب دنیا/صفات زاهد
آیت الله توکل در سومین جلسه مبحث «دنیا دار عمل» به تشریح صفات زاهد و اهمیت زهد در درمان حب دنیا پرداخت.
آیت الله توکل در سومین جلسه مبحث «دنیا دار عمل» به تشریح صفات زاهد و اهمیت زهد در درمان حب دنیا پرداخت.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دست نوشتههای معارفی امیرمحسن سلطان احمدی (سلطاناحمدی دات آی آر): آیتالله سید رحیم توکل از اساتید برجسته اخلاق شهر مقدس قم، شامگاه دوشنبه ۸ دی ماه ۱۳۹۹ در سومین جلسه مبحث «دنیا دار عمل» با شرح فرازی از خطبه ۲۳۰ نهج البلاغه به بیان صفات زاهد و اهل زهد پرداخت.
در این جلسه به اهمیت داشتن زهد در مقابله با حب دنیا سخن گفتند و در پایان نکته ای در باب پیدا کردن استاد در مباحث معنوی و سلوکی بیان نمودند.
اینک در ادامه مشروح یاداشتهای شخصیام از بیانات ایشان، تقدیم شما معارفجویان عزیز میگردد، تا از این طریق شما نیز بهرهمند از این جلسه شوید.
بحث ما در این باره بود که خداوند دنیا را دار عمل قرار داد، چه آن عمل مثبت باشد که برکاتی به دنبالش بیاید، یا عمل منفی باشد که نکبتها به همراه دارد.
علت العلل همه گناهان و زهد راه درمان آن
جلسه قبل بیان شد که به صراحت روایات درباره علت گناهان فرمودند: «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَه».[۱] همه گناهان یک علت العللی دارد که آن وابستگی به این دنیا و جلوههای این دنیا است. و راه درمان آن نیز زهد است.
این علت العلل برای خود علتها به دنبال دارد که اگر حب دنیا بیاید، علت میشود که مُردن را فراموش کند؛ و فراموش کردن مرگ باعث پیدا شدن آرزوهای دراز میشود و این آرزوهای دراز خود علت میشود که انسان گناهان متعدد مرتکب شود؛ و گناهان متعدد نیز خود علت میشود که قساوت دل پیدا کند؛ و قساوت هم علت میشود که چشمها بخشکد، که آثار شقاوت پیدا میشود. و اینها همه علت و روی علت هستند که حب الدنیا راس همه آنها است.
اگر بنا است یک باطن نورانی پیدا کنید و از ظلمت و تعفن گناه جان سالم بدر ببرید، انسان باید علت العلل را از کار بیندازد، دنیا ما را اسیر خود نکند و بتوان از تعلق به دنیا جان سالم بدر برد.
بیان درد و درمان گناهان در قرآن و روایات
روایات و آیات قرآن که درد را بیان میکنند، درمان را هم بیان میکنند، بلکه میگویند این درد منشأش این است و درمان آن نیز این است، و انسان باید دنبال درمان برود تا از این نکبت بیرون بیاید.
زهد راه درمان حب دنیا
این حب دنیا اسارت به جلوههای دنیا است و درمان این درد این است که از این تعلق در بیاید و راه آن زُهد است. انسان باید دنبال زهد برود و با این زهد از این اسارت دنیا خود را بیرون بیاورد.
یک قاعده کلی از قرآن برای مقابله با حب دنیا
زهد را در قرآن و روایات معنا کردند که گاهی یک قاعده کلی به ما میدهند؛ در این باره قرآن در سوره حدید می فرماید: «عَلَىٰ مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ ۗ »[۲] این یک قاعده کلی است و به ما می گویند: به آنچه به دستتان میآید، زیاد شادی نکنید و آنچه از دستتان رفت، زیاد غصه نخورید؛ چون طبع دنیا اینگونه است.
بنابراین طبع دنیا اینگونه است پس امروز میآید و فردا میرود، نه به آمدنها و جلوههای به ظاهر دنیا خود را اسیر کنید، و نه به رفتنها و جلوههای ناراحت کننده آن خود را ناراحت کنید.
راه شناخت زاهد بودن و حب دنیا داشتن
در روایات برای شناخت زهد علامت دادهاند که اگر میخواهید بدانید زاهد هستید، ببینید این علامات در شما هست؛ در خطبه ۲۳۰ نهج البلاغه حضرت چند علامت را در این خطبه بیان کردند.
این علامتها یک برکت آن این است که انسان در گام اول میتواند با خودش قیاس کند، که آیا این علامت را دارد یا ندارد؟ هر فردی خود را خیلی عالی میشناسد؛ شاید مردم او را خوب نشناسند اما خودش خود را خوب میشناسد که آنچه در درون جان او است و مردم شاید بیخبر هستند، چیست؟
پس در گام نخست این علامتها یک برکتش این است که فرد میتواند به خود تطبیق بدهد که این علامات را دارد یا ندارد، که حداقل خودش را میشناسد که اگر علامتها را ندارد پس زاهد نیست و هنوز از حب دنیا بیرون نرفته است، چون اگر از حب دنیا خارج شده بود، این علامات زهد در او بود، پس علت العلل وجود دارد.
وقتی علت العلل بیاید علتهای بعد هم از این علت ناشی میشوند. بنابراین در این خطبه چند علامت را بیان کردند.
قیاس این علتها در خودتان برای شناخت خود
از عزیزان تقاضا میکنم در بیان علامتها الان به خود قیاس کنید که آیا این علامتها را دارید؟ متاسفانه خیلیها از خودشان غافل میشوند و این علامتها را در دیگران قیاس میکنند، وقتی خود اسیر هستید، چرا دیگران را نگاه میکنید؟! پس بنگرید ابتدا ببینید خودتان این علامات زهد را دارید.
در دنیا هستند ولی اهل دنیا نیستند
در فراز اول این خطبه حضرت به اولین علامت زهد اشاره نموده و می فرماید: «کَانُوا قَوْماً مِنْ أَهْلِ الدُّنْیا وَ لَیسُوا مِنْ أَهْلِهَا»[۳] اینها در دنیا هستند ولی اهل دنیا نیستند. چون اهل دنیا دنبال معصیت و گناه هستند و تمام آنچه دارند برای این دنیا خرج میکنند، اما زاهد در دنیا هستند ولی اهل دنیا نیستند.
زائری که به فکر عبادت و زائری که به فکر خرید!
به مثال دقت کنید؛ ما با عزیزان به سفر مکه میرفتیم که یک عده در همین ایران هنوز حرکت نکرده بودند، برای خود برنامه درست میکردند که چه زمانی به زیارت بروند و میگفتند: شاید در تمام عمرمان همین یکبار مکه و زیارت خانه خدا نصیب ما شود. پس این یکبار را باید درست استفاده کنیم.
این افراد وقتی به مکه رسیدند آنجا مرتب حرم بودند و استراحت آنها هم خیلی کم بود و باز بعد از یک استراحت مختصر مجدد حرم بودند. تمام اکثر ایام آنها در حرم بودند.
اما در کاروان ما یک فرد زائر بود که در تمام این مدت که در مکه بودیم، این فرد فقط دو بار به حرم آمد! یکبار برای انجام اعمال تمتع آمد و بار دیگر هم برای اعمال حج آمد، اما بقیه روزها در بازار و فکر خرید بود!
خدا در کرامت را برای این فرد باز کرده است، که یک رکعت نماز در مکه صدها هزار برابر سایر مساجد است، که این عمل قیمتی برای فردای قیامت بکار میآید، اما این فرد در مکه هم دائم در بازار و کاسبی بود، که تمام هم و غم او کاسبی بود.
حالا این دو فرد هر دو زائر هستند، هر دو در مکه و زائر خانه خدا هستند، اما این چطور و آن چطور است؟!
یا اینکه اویس قرنی در یمن است، اما انگار کنار پیامبر(ص) است، ولی بعضی کنار پیامبر(ص) هستند، اما جای دیگر سیر میکنند!
اینها به خاطر آنچه دردل کاشتید است، و این عملکرد قبلی ما است که بسترسازی میکند که ما الان دنبال چه باشیم!
زندگی در دنیا به دور از دنیا طلبی
بنابراین حضرت در ادامه فرمودند: «فَکَانُوا فِیهَا کَمَنْ لَیسَ مِنْهَا» افراد زاهد در دنیا هستند و در این دنیا زندهاند و زندگی میکنند، اما اهل دنیا و دنیا طلبی نیستند.
مثل کسی که اصلاً در دنیا نیست و شیفته دنیا هم نیستند؛ در دنیا هم به پول و قدرت حرام خود را آلوده نمیکنند و دنبال حلال میگردند.
آیا اهل قدرت تا آخر کار قدرتمند بودند؟! تازه فرض کنید کسی تا آخر هم در پست قدرت باشد، مگر چقدر در دنیا زنده است؟! در صورتی که اول مرگ اول بدبختی آنها است.
اگر فرد بداند این پول و جوانی و عمر همیشه برای او نیست و هر لحظه امکان دارد این نفس بالا نیاید؛ اگر با این دید به دنیا نگاه کند، دیگر دنبال پول حرام و ناموس مردم و قدرت حرام نیست، بلکه مواظب خودش است .
برای افراد زاهد اگر هم قدرت بیاید، آنها به جا خرج میکنند و اگر مالی بیاید به چند مظلوم کمک میکنند.
با بصیرت و عاقبت اندیش بودن اهل زهد
در ادامه حضرت به سومین علامت اهل زهد اشاره نموده و می فرمایند: «عَمِلُوا فِیهَا بِمَا یبْصِرُونَ» اینها افرادی هستند در کارها اهل بصیرت هستد، با دقت نگاه میکنند که این کار را که انجام میدهند آخر وعاقبت آن چه میشود؟ و با بصیرت کار میکنند.
جوانی که به گفته پیامبر(ص) اهل بهشت بود!
جریانی نقل کنم؛ در مسجد نبی افرادی حلقه وار دور پیامبر(ص) نشسته بودند که جوانی به مسجد آمد و نمازش را خواند و سریع هم رفت! اما پیامبر(ص) فرمود این جوان اهل بهشت است. از آنجا کسی بلند شد و رفت دنبال جوان و دید از شهر بیرون رفت و به یک چادری رفت که منزلش آنجا بود.
او بعد از چند دقیقه رفت و به جوان گفت مهمان میخواهید و او گفت مهمان حبیب خدا است و شام را هم خورد و موقع خواب خودش را به خواب زد و تا صبح دید این جوان خوابید و نماز شب هم نخواند!
و صبح هم رفت تا ظهر کار کرد و موقع ظهر هم آمد و ناهار خورد و باز رفت سر کار و غروب هم آمد و باز به همین ترتیب گذشت. و این فرد گفت فکر کنم این جوان فهمیده من مواظبش هستمف کاری انجام نمیدهد. تا اینکه بعد از چند روز به او گفت من مهمانی را بهانه کردم راستش را بگو چه عملی انجام میدهی که اهل بهشت هستی؟
جوان تعجب کرد و چیزی نگفت! و آن فرد هم رفت و نزد پیامبر(ص) آمد و از پیامبر(ص) سوال کرد و پیامبر گفت: برو به آن جوان بگو پیامبر(ص) میگوید بگو چرا اهل بهشتی؟ و آن جوان گفت: من با دل خودم کنار آمدهام، هر چی برایم بیاورند خیلی براش شادی نمیکنم و اگر چیزی هم از دست بدهم، خیلی غصه نمیخورم.
اگر آنچه به من میدهند یک خوشحالی معمولی اما دل برای آن نمیسوزانم و اگر از دست دادم، دینم را به خاطرش نمیدهم و میدانم که دنیا میآید و یک روز هم میرود و تمام است.
به این میگویند زهد و این جوان یک زاهد بود، نه اگر چیزی به دستش میآید خودش را میبازد و نه از دست میدهد خودش را غصه دار میکند. این یعنی روح این قدر بزرگ و با عظمت شده است که مرگ را هم کانالی بیشتر نمیبیند.
زنی آمد نزد امام راحل و مادر سه شهید بود، و گفت بچه اولم اینجور بود و فلان جا شهید شد، تا اینکه به بچه سوم رسید، دید امام دارد گریه میکند و این مادر گفت: من سه تا شهید دادم که اشک تو را نبینم، این زن چقدر با عظمت است. اما یک عده بچه آنها تب میکند به کائنات فحش میبندند!
اهل بصیرت خطر دشمن را جدی می گیرند
اهل زهد در دنیا با بصیرت کار میکند و عاقلترین افراد کسانی هستند که آینده را ببینند. در مذاکراتی که پیش میآید با قدرت بایستید این قضیه برجام که بعدها گندش هم در آمد یک نکته مهمی اول کار بود که همان اول با ما با ذلت برخورد کردند.
باید در همه چیز با بصیرت باشید. در سوره ممتحنه با صراحت خداوند میگوید: « إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ»[۴] دشمن اگر دستش به شما برسد، رحم به شما نمیکنند با تمام قدرت برای نابودی شما کار میکنند. و این توصیف قرآن درباره دشمنان است و حالا با این وصف سر میز با چنین کسانی مینشینند و مذاکره میکنند!
قرآن خطر دشمن را به ما متذکر شده و می فرماید: «وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْکَ الْیَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ»[۵] دشمن کوتاه نمیآیند مگر اینکه شما را نوکر خود قرار بدهد. اسلام و قرآن این خطر را گوشزد کرده است. حالا آیا اسلام و قرآن راضی است که مسلمان نوکر دشمن باشد؟! آیا نوکری دشمن «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّهُ» است؟!
سبقت در تقوا و ترک گناه از یکدیگر
در ادامه حضرت می فرماید: «وَ بَادَرُوا فِیهَا مَا یَحْذَرُونَ» زاهد در ترک زشتیها از هم سبقت میگیرند. او با تقوا است و میخواهد با تقواتر شود و دنبال فوق تقوا و ورع است. در این موضوعات با هم در حال سبقت هستند. قرآن نیز می فرماید: «وَفِی ذَٰلِکَ فَلْیَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ»[۶]، اینها در کار خوب از یکدیگر سبقت میگیرند.
این صفات زاهد در دنیا است. که در دنیا هستند ولی با اهل دنیا نیستند. به همه چیز نگاه میکنند اما به چیزی دل نمیبندند. امام فرمودند: اگر انسان به این مقامات دنیا دل ببندد نشان ضعف روحی او است .
آخر کار اهل دنیا را بنگرید که به چه ذلتی از دنیا رفتند! صدام را به دار زدند، پهلوی که به چه بیماری از دنیا رفت و این خط آخر اهل دنیا است.
اما امام امت فوت کردند زن و مرد، پیر و جوان گریه کردند؛ سردار سلیمانی عزیز شهید شد، دنیا تکان خورد. اینها نه اهل دنیا بودند ولی خاکی و دنبال خدمت به مردم و اهل ایمان بودند، و خود را بیصدا وقف مردم کردند. اگر برای خدا کاری انجام بدهید و در درون دلتان مخفی کنید، یک روز خدا شما را مشهور میکند.
و در مقابل اگر انسان یک کار بد در درون جان مخفی داشته باشد، یک روز همین کار مخفی را خدا برملا میکند و رسوا می شوید.پس با خدا باشید و پادشاهی کنید.
حضور در دنیا ولی همراهی با اهل آخرت
بعد حضرت فرمود: « تَقَلَّبُ أَبْدَانِهِمْ بَیْنَ ظَهْرَانَیْ أَهْلِ الْآخِرَهِ» در دنیا طوری عمل میکنند انگار با اهل آخرت همراه هستند. مواظب دین خود هستند و جز خدا چیز دیگری فکر نمیکنند و در دنیا هم هر کاری میکنند انگار در کنار اهل آخرت هستند.
حالا آیا جدی ما اینگونه هستیم؟! اما جلوههای دنیا ما را میگیرد! با اینکه میدانیم دنیا گذرگاه است باز ما را میگیرد و دلبسته می کند، برای این است چون با درونمان کار نکردیم و با خودمان کمتر کار کردیم.
ناراحتی اهل زهد ار مرگ دلها
در پایان این فراز حضرت می فرماید: «وَ یرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْیا یعَظِّمُونَ مَوْتَ أَجْسَادِهِمْ، وَ هُمْ أَشَدُّ إِعْظَاماً لِمَوْتِ قُلُوبِ أَحْیائِهِم»؛ خیلی عجیب است اهل دنیا از مرگ افراد ناراحت هستند و عظیم میشمارند که مثلا پدر، برادر، عزیز آنها فوت کرد، اینها برایشان مهم است؛ اما اهل زُهد به موت عزیز اهمیت میدهند و ناراحت میشوند ولی آن مرگی را عظیم میشمارند که مرگ دلها است .
اهل زهد از مردن دل انسان ناراحت هستند، تمام هم و غم آنها این است که دل زنده بماند و با خدا مرتبط شود.
اگر تشنه معنویت شدید برای تربیت شما استاد می فرستند
عزیزان من این جمله را کمتر عرض کرده بودم؛ بینی و بین الله یک نگاه به حضرت مریم (س) بیندازید، وقتی در او دیده شد که یک خانم با استعداد دنبال معنویت است و میخواهد رشد معنوی کند که قرآن میگوید: «إِذْ یلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَیهُمْ یکْفُلُ مَرْیمَ»[۷] انبیا زمان حضرت مریم (س) دور هم جمع شدند که کدام یک از ما سرپرستی و تربیت او را برعهده بگیریم؟
تا اینکه قرآن فرمود: «وَکَفَّلَهَا زَکَرِیا»[۸] تا اینکه زکریا این تربیت را برعهده گرفت. پس وقتی فرد با استعداد و دنبال معنویت را دیدند، خود مربیان عالم جمع شدند تا تربیت او را برعهده بگیرند و مریم(س) فرد عادی و معمولی را بالا آورند و به اعجاز الهی او مادر پیغمبری اولوالعزم شد و اینجور اوجش دادند.
آیا مریم شاگرد آخر این کلاس بود؟ آیا زکریا مربی آخر این کلاس بود؟ آیا این کلاس عبودیت دیگر شاگرد نمیپذیرد؟ یا نه زکریاها همیشه و در هر زمانی هستند اما ما را مریم گونه نیافتند و کاری با ما ندارند. شما مریم گونه شوید، میبینید که برای تربیت و هدایت شما سر راهتان قرار میگیرند.
دنبال این استاد آن استاد عرفان نروید!
مواظب باشید دنبال افراد نروید! در این مسیر گرگ هم زیاد است و افراد زیادی میآیند و ادعای معنویت و عرفان میکنند و کلاسهای عرفانی تشکیل میدهند.
دنبال استاد رفتن را کنار بگذارید، راه مشخص است که اول تقوا را درست کنید، دوم از گناه جداً وحشت کنید که گناه انسان را بیچاره میکند و گناه انسان را عاقبت رسوا میکند و انسان را از آبرو و عزت میاندازد و خلاصه دنبال گناه نروید.
و سوم دنبال این استاد و آن استاد هم نروید که این استاد چه گفت، آن استاد چه گفت، که هر چه گفت بگویم چشم که یک موقع چشم باز میکنید و گندش در میآید! بودند کسانی که بعد از عمری سر از سر سفره دشمن در آوردند.
تویی که داری به رهبری ایراد میگیری که چرا این کار را کردی و آن کار را نکردی آیا همین ماکرون رئیس جمهور فرانسه به پیغمبراکرم (ص) توهین کرد چرا سکوت کردی و چیزی نگفتی تازه به دامن آنها هم پناه بردی حالا آیا اهل عرفان هم بوده است؟!
درخواست عاقبت بخیری از خدا و مهمترین دعا
خیلی از خدا طلب عاقبت بخیری را نمایید، بودند کسانی که یک عمر در معنویت سپری کردند اما در آخر بیراهه رفتند و سقوط نمودند. یک عده مرگ عزیز را عظیم میبینند، اما یک عده هم مرگ دلها را عظیم میبینند که این از صفات اهل زهد است.
گفتند: به امام امت که ما چکار کنیم و کدام دعا بهتر است؟ فرمودند: دعای عاقبت بخیری، و از خدا عاقبت بخیری بخواهید.
پدیدآورنده:
به کوشش: امیرمحسن سلطان احمدی
پینوشتها:
[۱] . اصول کافى، جلد ۲، باب «حبّ الدنیا و الحرص علیها»، حدیث ۸ ـ در همین باب از «اصول کافى»، ۱۷ روایت در این زمینه نقل شده است که بسیار آموزنده است.
[۲] . آیه ۲۳ سوره حدید: برای آنچه از دست دادهاید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید.
[۳] . خطبه ۲۳۰ نهج البلاغه: کَانُوا قَوْماً مِنْ أَهْلِ الدُّنْیا وَ لَیسُوا مِنْ أَهْلِهَا، فَکَانُوا فِیهَا کَمَنْ لَیسَ مِنْهَا؛ عَمِلُوا فِیهَا بِمَا یبْصِرُونَ وَ بَادَرُوا فِیهَا مَا یحْذَرُونَ؛ تَقَلَّبُ أَبْدَانِهِمْ بَینَ ظَهْرَانَی أَهْلِ الْآخِرَهِ وَ یرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْیا یعَظِّمُونَ مَوْتَ أَجْسَادِهِمْ، وَ هُمْ أَشَدُّ إِعْظَاماً لِمَوْتِ قُلُوبِ أَحْیائِهِم. قومى بودند به ظاهر از مردم دنیا و حال آنکه، اهل دنیا نبودند. در دنیا چنان زیستند که گویى نه از مردم دنیایند. کارهاشان از روى بصیرت بود و از آنچه مى ترسیدند گریختند و بر هم پیشى گرفتند. با آنکه در دنیا بودند، در میان اهل آخرت مى گردیدند. مى بینند که مردم دنیا مرگ اجسادشان را بزرگ مى پندارند و بر آن افسوس مى خورند و آنان مرگ دلهاى زندهشان را بزرگتر مى شمارند.
[۴] . آیه ۲ سوره ممتحنه: اگر بر شما دست یابند ، با شما دشمنى مى کنند ، هر چند دست دوستى به آنان داده باشید . آنان در این صورت دست و زبانشان را به بدى به سوى شما مى گشایند ( شما را مى کُشند یا اسیر مى کنند و شکنجه مى دهند و به شما ناسزا مى گویند ) و دوست دارند که شما از این رهگذر کافر شوید.
[۵] . آیه ۱۲۰ سوره بقره: هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد مگر آنکه پیروی از آیین آنها کنی.
[۶] . آیه ۲۶ سوره مطففین: و در این نعمتهای بهشتی راغبان باید بر یکدیگر پیشی گیرند!
[۷] . آیه ۴۴ سوره آل عمران: قرعه برای نگهبانی و کفالت مریم میزدند.
[۸] . آیه ۳۷ سوره آل عمران: و زکریّا را برای کفالت و نگهبانی او برگماشت.
برچسب ها :آیت الله توکل ، حب دنیا ، خطبه 230 ، درس اخلاق ، دنیا دار عمل ، زاهد ، زهد
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰